Wednesday, February 8, 2012

مروری بر روند تشکیل نظامهای سیاسی در دنیا-1

از بدو خلقت انسان تا به امروز، انواع نظامهاي سياسي بوجود آمده اند كه نياز به بررسيهاي اجمالی دارد در اين مختصر به چند نوع از آنها اشاره می کنم
ولو اينكه مي دانم كمتر كسي امروزها به علايق سياسي روي مي آورد و از اين بابت ،ظرفیت پر ارزش مغز خودش را به زحمت مي اندازد
يقينا" انسانهاي اهل مطالعه بهتر مي دانند كه از بدو خلقت ،كوچكترين واحد زندگي انسانها داراي سيستمي براي اداره امور بوده است ولو اينكه خود بانيان آن ،از جزئيات آن نظامها ، باخبر نبوده ولي اقلا" در يك كمون ولو ابتدائي زندگي كرده و امور مربوط به خود و يا يك جمع را اداره مي كرده اند
اين نوع نظامها داراي چهار چوب مشخصي نبوده و كاملا" سليقه اي و بر حسب نياز روز مره آن فرد و يا آن جمع بوده است در اين شرايط انتظار هيچ امر سازمان يافته اي از نظام مذكور نمي رفت و فقط در حد جوامع كاملا" ابتدائي قابل بحث است
بمرور نظامهاي فوق تكامل يافته و شامل مجموعه هاي بزرگتري شده و به تقسيم كار حداقلي رسيده و وظايف ولو اوليه مابين اهالي آن روزگاران مشخص گرديده و نظام مربوطه به دنبال توسعه بيشتر بوده است
بعد از تكامل حداقلي جوامع گذشته و بتدريج افراد صاحب نفوذ به خودنمائي در جوامع دست يازيده و براي خودشان حريمي را تعريف و سرحداتي را براي مستغلات تحت امرشان تعريف نمودند در اين روزگار مالكيت به حالت رسمي در آمده و هر كسي زور بيشتري داشته براي خودش و اطرافيانش حوزه قدرتي را تعريف نمود هنوز در آن جوامع مكاتب رسمي حكومتي شكل نگرفته بود و حوزه هاي حكومتي از طريق اعمال زور مشخص و معين مي شد
بتدريج انسانها براي گريز از زورمداري و تعدي و تجاوز به حقوق همديگر مجبور شدند براي خودشان حقوقي را تعين و بين ساير ملل روابطي را مشخص و با هم قراردادهائي را امضا كنند كه نشان دهنده سرحدات رسمي همديگر بوده و تلاش مي كردند بجاي اعمال زور از مذاكره و مبادله اطلاعات لازم استفاده نمايند در اين زمان افراد صاحب نظر تربيت يافته بودند و در برخي از نقاط دنيا ، شيوه هاي رسمي حكومتي به رسميت شناخته مي شد ولي در نقاط محروم و فاقد امکانات و ملزومات ذی ربط، باز هم وحشي گري و تعدي به حقوق همديگر وجود داشت اديان در اين برهه از زمان داراي اهميتي ويژه بوده ولي در اختيار فرمانروايان حكومتي قرار داشت و در تعين حدود وثغور هم ايفاي نقش مي كرد
براي تعيين و ایجاد روابط سالم بين مردم و خدایشان، اديان الهي رونق بيشتري به خود گرفته و مردم را براي بهزيستي و زندگي مسالمت آميزدعوت نمود
به دنبال تنشهای فاجعه آمیز آن زمان، دين هاي آسماني يكي بعد از ديگري بر پيامبران مربوطه نازل گرديد ولي هنوز باز هم نواقصي در اداره امور وجود داشت كه مردم را از تبعيت كامل دين هم رنجيده خاطرساخته و پشيمان مي نمود چرا که ادیان در مراحل ابتدائی خود ، شیوه های مناسب برای آرامش بخشیدن به ملل وحشی تحت فرمانروائیش را نداشت
در بين اديان الهي دين مبين اسلام با مفاهیم بسيار نوين ، مردم دوستانه،جذاب و عدالت طلبانه، وارد شد و نقاطي از زمين خاكي را مورد خطاب قرار داد كه نيازمندترين مردم جهان بودند
بتدريج در دينهاي مورد وثوق مردم هم بدعتهائي گذاشته شد كه مردم را از دينداري و دين مداري بی علاقه ساخته و در معرض اعتراض قرار داد شيوه حكومتها در كشورهاي اروپائي اين امر را تقويت نموده و مردم را در برهه اي از زمان بر عليه دين مسيحيت شوراند بطوریکه باعث جدائی دین از سیاست گردید و در افکار عمومی تقریبا" اعتبار دین مسیحیت لکه دار شد و فقط در کنج کلیساها آرمید زمانی که در کلیسا حکم صادر می شد و در کاخهای سیاستمداران اعدام صورت می گرفت چگونه مردم از دین مورد ادعای کشیشان و حاکمان باید رضایت می داشتند اصولا" ادیان الهی دارای خاصیت رحمانی است
در این اوضاع و احوال که در سراسر جهان هستی آشوب همه جا را فرا گرفته بود و هر کس ساز خودش را می زد و کشورداران خود مختار قانون گریز و خود کامه هم به جای رسیدگی به امور مردم آنها را می چاپیدند و فقط در کرسی نشاندن دستورات خودشان قاطع بودند و مال و جان و ناموس مردم هم در دست آنها چون لقمه چربی و لذیذ بود در تداوم این رفتارها ،جرقه های آزادی خواهی نیز در اقصی نقاط دنیا ،بوجود می آمد در کنار لشکر کشی های توسعه طلبانه حکام خیره سر ،انسانهای آزاده ای هم بودند که مشعل عدالت خواهی،برابری و مساوات را روشن نموده و ملل تحت ستم دنیا را به همایش جهانی فرا خواند و این مسایل سبب گردید که در قاره های مختلف اتفاقاتی بر خلاف میل باطنی زور مداران رخ دهد که یکی از آن موارد بحق رونسانس در اروپا می باشد
در اروپا انقلاب رونسانس به پیروزی رسید و اروپائی که کاملا" عقب مانده بودند بتدریج و گاها" و در بعضی جاها به سرعت گام در مسیر پیشرفت گذاشتند و بجای کاهنان و کوته فکران آن زمان اروپا ،انسانهای دانشمند و مجرب و صنعتگران علم محور مراکز حساس توسعه و مدیریت کشورها را گرفته و اروپا را به سوی پیشرفت هدایت کردند نتیجه آن شورشها بر علیه کلیسا همین توسعه و رفاه عمومی در اروپاست که امروز به دلایلی با رکود و کسادی اقتصادی و گفتمان سیاسی روبروست
ادامه دارد
















No comments: