Tuesday, April 24, 2007

غني سازي

اينكه در مسير پيشرفت هاي علمي كشورمان و ساير كشورها هيچ دولتي نمي تواند دخالت كند حرف اول و آخر همگان از جمله من ايراني است. و اعتقاد دارم كه اين هاي و هوي ها ساخته شده عده اي ازسياسيون است كه مقداري حساسيت را در خارج از كشور و يا گاها" در داخل بالا ببرند و از اين قبيل مسايل .كشور ما و ساير كشورها حق دارند كه در مسير پيشرفت هاي جهاني قرار گرفته و با تمام سرعت به پيش به تازند حال اين مسايل به مزاق آقايان خوش بيايد يا نه ؟ البته اين گونه پيشرفت ها در تمامي زمينه ها لازم و ضروري است كه به خواست خداوند متعال صاحبان علم و كمال با تمامي توان فكري و مالي در ميدان هاي مختلف خودنمائي خواهند كرد

سد سيوند

يك هفته پيش سيماي كشورمان از طريق اخبار سراسري اعلام كرد سد سيوند آب گيري ميشود و چنين يادآوري كرد كه مطالعات اين سد در قبل از انقلاب اسلامي شروع شد و در زمان دولت هاشمي اجرائي و در دولت خاتمي خاتمه يافت و حالا آبگيري مي شود چون آبگيري اين سد به علت آسيب رساني احتمالي به مجموعه تاريخي تخت جمشيد مورد اعتراض عده اي بود و لذا پخش تاريخچه اين سد قابل تامل است
چراكه اگر اعتراضي از سوي افرادي وجود دارد متوجه دولت هاي قبلي باشد و كسي اين مشكل را متوجه دولت فعلي نداند كه چنين هم هست حال درخواست بعضي از رسانه ملي اين است كه تاريخچه كليه طرحهاي مورد افتتاح به روشني و مثل سد سيوند به اطلاع عموم رسانده شود تا مردم خود نسبت به منافع و مضرات اينگونه پروژه ها قضاوت نمايند و از طرف ديگر مردم در جريان خدمات بي شائبه دولت هاي قبلي باشند تا خداي ناكرده افزايش قيمت مثلا" گوجه فرنگي را به حساب آنها نگذارند

Thursday, April 19, 2007

ارتباط درآمد سرانه و توسعه

آنهائي كه با اقتصاد و توسعه كشور ها آشنائي دارند و عمري با اينگونه مسائل در مراكز علمي و اجرائي سرو كاري داشته اند نيك مي دانند كه هر قدر درآمد كشورها از جمله درآمد ناخالص ملي و سرانه از ارقام بالاتري برخوردار باشد يقينا" تاثيرات قابل توجهي در توسعه آن ها خواهد گذاشت به عنوان مثال در كشور چين درآمد سرانه مردم در سال 2000 حدود 440 دلار بود در حالي كه كشور مذكور در تامين زيرساخت هاي خود در دنيا مقام دوم را داشت و اگر اين كشور را با كشورهاي مشابه مقايسه كنيم درخواهيم يافت كه اين پيشرفت دربعضي از كشورهاي مشابه اتفاق نيفتاده است از اين هم روشنتر شهر تبريز را با شهر هم تاريخ و هم سابقه خود در يكي از كشورها ي هدف مقايسه كنيم كاملا" روشنتر خواهد شد مثلا" پل كابلي در دروازه تهران مثال خوبي است كه در انظار عمومي پروژه بسيار شكيل و بزرگي به نظر ميرسد و سالها هم اجراي آن طول كشيده و مشابه ساير پروژه ها به طول خواهد انجاميد در صورتي كه در شهرهاي خواهر خوانده آن پروژه هائي اجرا شده كه بهتر است شهرداران اين گونه شهرها اقلا" مسافرت كنند و عكسهاي يادگاري بگيرند
براي مردم هم اين سئوال لازم است محفوظ باشد: دلايل عقب ماندگي شهرشان را از مسئولين خود بشنوند و به دانند كه شهر اولي هاي تبريز و ... چرا عقب مانده و چرا درآمدهاي شهرشان با پيشرفت آن هماهنگي موزون و علمي ندارد و از كل بودجه شهرشان چند در صد به كارهاي عمراني موثر و مورد نظر مردم هزينه مي شود و چند در صد در كارهاي غير مرتبط هزينه مي گردد و چرا؟

Friday, April 6, 2007

هراس از رقابت

خبر مي رسد: يكي از وكلاء كه احتمال مي داده يكي از كاركنان(ن- ق) سازماني در انتخابات حوزه ايشان كانديدا خواهد شد به مقام مافوق وي مراجعه و درخواست مي كند كه آن كارمند نبايد به منطقه ايشان رفت و آمد نمايد اين در واقع هم قانون شناسي نماينده و هم رقابتي بودن اين گونه فعاليت ها را در آينده وهم فقدان تنگ نظري و ... را نشان مي دهد
لازم به يادآوري است طبق نظرسنجي ها احتمال توفيق ايشان خيلي ضعيف ميباشد

شروع به كار

دوستي مي گفت از سازماني به اداره قبلي خودم به علت پايان ماموريتم برگشته و با آغوش باز مسئول اداره ام مواجه شده و به ارائه خدمات آتي خود در اداره اميدوار شدم چند روزي سپري شد بمرور اوضاع عوض و از پست و مسئوليت و غيره خبري به دست نيامد و حدود دو ماهي منتظر حكم كارگزيني مانده و آخر هم پست هميشه در دست رس كارشناسي را به سختي برايم پيدا و حكم صادر شد باز هم خوشحال بودم كه بعد از بيست و پنج سال مديريت به اين پست نايل شده و شروع به كار خواهم نمود ولي آن هم نشد و به گذريم كه حقوق من تا يك سوم كاهش يافت و بايستي در مقابل زندگي بعد از بيست و پنج سال آرايش نظامي به گيرم هم چنان در اداره جزء بيكاران موفق بوده و دعاگوي همگان مي باشم

تعطيلات بهار 86

امسال گزينه هاي مختلفي را براي مسافرت در كشور داشتيم ولي اغلب با مشكلاتي مواجه و حذف گرديدند
فرداي عيد به همراه خانواده به كرمانشاه شهر( آقا رضا) سر زده و بعد از دو روز ديد و بازديد به تبريز بازگشتيم و در تعطيلات سيزده بدر هم كه از تعطيلات عيد نوروز كمتر نبود به دهمان رفته و چند روزي را در آغوش طبيعت آرميده و با انرژي بيشتر به تبريز كهن شهر ايران برگشته و سيكل بيكاري را از نو شروع كرديم

مقایسه

یکی از نمایندگان اصولگرای منصف مجلس می گفت : به دوستانم در مجلس میگویم که فرق اصلاح طلبان با شما این است : آنها با نام دین کارها را خراب نمی کردند و خیلی مودب و با شخصیت بودند ولی شما بی ادب و تنگ نظر هستید.
این آقای نماینده خودش در زمان اصلاح طلبان در اداره ای مدیر کل بوده و علی رغم مخالفت عده ای در پستش ابقا شده و مورد وثوق مسئولین مافوق هم بوده است او غیر از پست مذکور در اغلب امور کلیدی سیاسی و تولیدی حضور داشته و مورد محبت استانداران وقت هم بوده است او میگفت : بخش اعظم نمایندگان بر سر عزل و نصب مدیران حتی کارکنان سپری میشود و وزرا به جای حل مشکلات اصلی کشور اینگونه درخواستها را اجابت و در نتیجه نقاط مختلف کشور از این بابت بسار ضرر می کند. حتی مثلا" اخیرا" بخشداری که گویا از پروژه برکناری ها جان سالم به در برده بود مورد مهرورزی قرار گرفته و عزل گردید تا امور در روزهای حساس انتخابات به دست نامحرمان نیفتد

Wednesday, April 4, 2007

چهارشنبه فروردين 15-1-86

صدا و سيما دو خبر را از رياست محترم جمهوري به شرح زير پخش كرد
ايران با رافت اسلامي و مقارن با هفته وحدت اسراي انگليسي را آزاد كرد و اسراي متجاوز به مرزهاي آبي كشورمان در رياست جمهوري (محل مصاحبه ) حضور داشته و با رئيس جمهور مردم ايران اسلامي ديدار كردند حالا كاري نداريم كه اسرا در مقابل چه تعهداتي از طرف انگليس آن روباه پير آزاد شدند؟
در وزارتخانه ها معاونتي براي پيگيري امور مثلا" اجرائي داير شده است كه در ذهن شنونده دو وضعيت متبادر ميشود يا كابينه از انجام امور عاجز و كار به معاونتها ارجاع داده شده يا اينكه مثلا" اعتمادي به آنها نيست و دولت در سايه تشكيل وكارها را اداره مي كند هر دو از شان و جايگاه دولت مي كاهد كه بايستي دولت فكر اساسي تري اتخاذ نمايد

Monday, April 2, 2007

علی داشی - تی تی

روز یازدهم فروردین که هوا آفتابی و دلپذیر بود از ساختمان باغچه به آقای آذرنژاد زنگ زده و جهت پیاده روی از ایشان دعوت کردم وسایل لازم برای ادامه مسیر تا علی داشی از طریق تیروان چائی آماده شده بود یک عدد کتری و مقداری قند و جائی و کمی نان و پنیر تقریبا" این تردد را کفاف می داد ساعت 11 از محل حرکت و بعد از گذر از ایستگاههای مختلف به موری گولی رسیده و چند قطعه عکس گرفته و ادامه مسیر دادیم در رودخانه تیروان ضمن اینکه باغات ما هم قرار دارد اغلب اقوام و آشنایان هم آنجا باغات مختلف و زیبائی داشته و دارند وقتی از دامنه باغ های مرحوم مشهدی یوسف عمو- عموزاده مرحوم اسفندیار - مرحوم مشهدی مختار - مرحوم اسماعیل و غیره رد می شدیم و اثری از آنها به چشم نمی خورد انسان از ته دل ناراحت و غمگین می شد این رسم زندگی است همگان خواهیم رفت ولی تفاوت ها از زمین تا آسمان است . از باغ خودمان رد شده و روبروی باغ مراد با یداله قره سلامی کرده و علت عدم تعریض راه را پرسیدیم و ایشان هم از عدم همکاری همسایه ها گلایه داشت خلاصه چند عکسی هم از مسیرها و مناظر مختلف گرفته و به دامنه علی داشی رسیده و حجم سنگ مذکور را برآورد کردیم که حدود دویست تن سنگ آهکی است و بعد به محل علی داشی رفته و ناگاه یکی از هم سن و سالان خودمان را به نام ایوب را دیدیم که بزهای ده را بعد از چرا به یاتاق آورده بود و مشغول آماده کردن بساط چائی بود . بعد از گرفتن جند عکس مجدد - از ایشان خواهش کردیم که با امکانات ما چائی کهلیک اوتی و پولک آماده کند و ما تا دره هولون که به نام اقوام هولون از نژادهای قدیمی ترک ها میباشد رفته و بعضی از آثار باغداران قدیمی را دیدیم که مشغول کشاورزی بوده اند و سپس به نزد دوستمان برگشته و به صرف چائی مشغول شده و کمی استراحت کرده و از طریق کف رودخانه تیروان راهی ده شدیم این پیاده روی با نشاط و به یاد ماندنی حدود سه ساعت به طول انجامید
علی داشی در اذهان عمومی بنام علی (ع) مبارک گردیده و مردم فکر میکنند که آن حضرت در این محل اقامتی داشته است . جنس آن از سنگ های آهکی دوره کرتاسه بوده که حدود 125 میلیون سال از عمر آن می گذرد و آثار فسیلی کاملا" مشخص در سنگ ها دیده می شود
در تاریخ 12 فروردین هم با آقایان آذرنژاد - ابراهیم شاهی - اسماعیل آذرنژاد و جواد حافظ زاده ساعت 11 از طریق تی تی چائی به محل روستای مخروبه تی تی در مرز با روستای خانقاه رفته و پیاده روی خوبی داشتیم وقتی به کنار چشمه با صفای تی تی رسیدیم آقایان محمد قلی و واله پسران مرحوم صالح را که همراه خانواده به آنجا آمده بودند دیدیدم که چائی آماده داشتند برایمان تعارف کردند و ما هم پذیرفته و مهمانشان شدیم و بعد از کمی استراحت به طرف ده حرکت کردیم که این مسیر با صفا هم حدود سه ساعت و نیم طول کشید

عدد سیزده


پایان بخش مراسم نوروزی جشن سیزده بدر است که روز سیزدهم فروردین ماه اتفاق می افتد و در واقع می توان گفت که سال تازه برای کار و فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و کشاورزی از روز چهاردهم فروردین آغاز می گردد .
گو اینکه در کتاب های تاریخی و ادبی گذشته از قبیل«التفهیم»، «تاریخ بیهقی» و «آثار الباقیه» که تمامی آیین های نوروزی را مو به مو شرح داده اند، نشانی در مورد سیزده بدر نیست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشاره ای در مورد آن نکرده اند، اما هیچکدام از اینها دلیل بر این نیست که جشن سیزده بدر از آیین های معتبر و باستانی ایران نبوده، بلکه می توان گفت چون این جشن در میان همه ی قشر ها عمومیت داشته و بطور کلی جشنی همه کس پسند و برای عوام بوده، نه فقط برای خواص و از سویی دیگر چون شاعران و نویسندگان آن زمان بیشتر رویدادها و جشن های رسمی را که در حضور شاهان و بطور کلی خواص برگزار می شده، توصیف می کرده اند – از این رو در نوشته ها و اشعار آنان رد پایی از سیزده بدر وجود ندارد.
و اما نحس است عدد سیزده – به علت تقارن بعضی از حوادث ناگوار با آن – نه تنها در فرهنگ ایرانی ، بلکه از دیر باز در فرهنگ های کهن دیگر هم مطرح بوده و موجب آمده که وحشتی همگانی از نامبارکی این شماره در نهاد بشر پدید آید.
چنانکه تورات در «سفر خروج باب ۱۱ و ۱۲»، در روز سیزده ی فروردین(= روز سیزدهم سال نو مصری) از برخورد ستاره ی دنباله داری با زمین گزارش می دهد که در فضای زمین درخشیده، بطوری که در افق ایران هم دیده شده است و بر اثر این برخورد زمین لرزه ی سهمناکی روی داده،آتش فشان ها به آتش فشانی پرداخته، کاخ ها ویران گشته و بسیاری از مردم جان خود را از دست داده اند.
مسیحیان هم از آنجا که در آخرین غذای حضرت مسیح (=شام آخر) سیزده نفر سر سفره بوده اندو خیانت یکی از آنان موجب مصلوب شدن مسیح گردیده؛ این عدد را شوم می دانند و هرگز سیزده نفر بر سر یک سفره غذا نمی خورند.
دکتر محمود روح الامینی در این مورد می گوید: «من خود شاهد بودم که در یک خانواده ی کاتولیک فرانسوی به علت نیامدن یکی از مهمان ها، میزبان جمع سیزده نفری را به دو گروه تقسیم نمود و در دو اتاق جداگانه شام داد تا از بدشگونی این عدد پرهیز کرده باشد.»
شماره ی سیزده در تاریخ یونان هم به این نا خجستگی مبتلاست، چنانکه در تاریخ آ نان هم آمده است که فیلیپ پدر اسکندر مقدونی مجسمه ی خود را در معبدی گذاشت که دوازده مجسمه ی دیگر از خدایان در آن بود، اما پس از زمانی کوتاه نامبارکی عدد سیزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسید)
ژرژ سیمس نویسنده ی اروپایی هنگامی که در سال ۱٨۹۴ به کلوپ شماره ی ۱٣ فرا خوانده شد ، دعوت را رد ّ کرد و درپاسخ دعوت نامه نوشت: « آقایان ! دعوت نامه ی شما رسید، از لطف تان سپاسگزارم . دوستان! اگر من سرپرست خانواده ای نبودم و رعایت حالشان بر من واجب نبود، با نهایت اشتیاق می آمدم و هر پیشامدی – هر چند ناخوشایند – را هم استقبال می کردم .اما اکنون چون متعهد به اداره ی خانواده ای هستم، می ترسم نحس بودن عدد ۱٣ شماره ی کلوپ دامنم را بگیرد و در زندگی ام اثر بگذارد و مرا گرفتار مصیبتی کند که خانواده ام بی سرپرست بماند. از این رو از شما پوزش می خواهم.»
در فرهنگ نمادها نیز سیزده را عد دی می دانند که خود را از نظم هستی جدا کرده و آهنگ طبیعی جهان را دنبال نمی کند. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های هواپیمایی – از جمله شرکت هوا پیمایی «هما» در ایران، ردیف سیزده را ندارد. و بر همین اساس نیز در شماره گذاری خانه ها از نصب پلاک(۱٣) خوداری می کنند و به جای آن (۱+۱۲) می نویسند)

دکتر بهرام فره وشی در مورد خجستگی عدد سیزده می گوید :
«در اساطیر ایرانی عمر جهان هستی دوازده هزار سال است و عدد ۱۲ هم از بروج دوازده گانه گرفته شده است. پس از این دوازده هزار سال عمر جهان بسته می شود و انسان هایی که در جهان هستی وظیفه شان جنگ با اهریمن بوده است به پیروزی نهایی می رسند. از آن پس دیگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و آ دمیان به جایگاه ابدی خویش، به عالم مینو باز می گردند. با دانستن این موضوع می توان گفت که اولین دوازده روز فروردین تمثیلی از این دوازده هزار سال است و سیز دهم تمثیلی از هزاره ی سیزدهم می تواند باشد که آغاز رهایش از جهان مادی است و از این رو روز سیزدهم می تواند روز باز گشت ارواح به جهان مینوی و روز رهایش کیهانی باشد
دکتر میر جلال الدین کزازی نیز در مورد عدد سیزده و روز سیزده بدر نظری دارد که شنیدنی است :
«یک دیدگاه فرهنگی است که ما می توانیم با کند و کاو در باور شناسی و نماد شناسی کهن ایرانی، ریشه ها و خاستگاه ها ی بی شگونی ۱٣ را به در کشیم و بررسیم. در این باور شناسی پاره ای از شمار (اعداد) ارزش نمادین داشته است.
عدد یک (=۱) در باورشناسی باستانی ایران نشانه ی راز آلود خداوند است .عدد دو (=۲) ارزش آیینی دارد ؛ «آسمان و زمین» ، «نرینه و مادینه» و... «دو=۲» بدین سان ساختار و سرشت آفرینش را برما روشن می دارد. کاربردهای نمادین عدد سه(=٣) این است که این شمار به گونه ای راز آلود، آفرینش و پدیده ی هستی را نشان می دهد. در باورهای ایران از زادگان سه گانه و یا موالید ثلاث سخن به میان رفته، زادگان سه گانه کانی و یا جاندار است . عدد چهار (=۴)، چهار گوهر را نشان می دهد. در پنج (= ۵) می توانیم از پنج حس سخن بگوییم . در شش (=۶) به شیوه ی نمادین جهان آشکار می شود و ما معتقدیم پدیده های گِتی شش سویه هستند . اما هفت (= ۷) در میان یکان از کارآ یی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است . عدد هشت (= ٨) با بهشت در پیوند است . عدد ُنه (= ۹) باز شماری است که در فرهنگ ایرانی ارزش آیینی ویژه ای دارد و از شمار سپند ( مقدس، پاک) است . عدد دوازده ( ۱۲ ) در نماد شناسی نشانه ی کمال است . دوازده در گروه خودش ارزش بسیار دارد. ما هفت اختر و دوازده برج را داریم . هفت در عدد دوازده گردان است، س اگر دوازده را نشانه ی کما ل بدانیم، این عدد خجسته ترین خواهد بود، زیرا آرمان آفرینش رسیدن به سر آمدگی و کمال است. از این رو اگر به شمار سیزده (= ۱٣) رسیدید، این همه از میان خواهد رفت و زمانی که به چهارده می رسیم، دوباره گجستگی روی می دهد . ایرانیان از دیر زمان روز (۱٣) را از خانه بیرون می رفتند که بی شگونی این روز را از خود دور بدارند . شاید یکی از دلایلی که عدد ۱٣ نزد ایرانیان نحس است و مردم برای فرار از این نحسی، روز سیزده بدر را در دامان طبیعت به سر می برند، ترویج فرهنگ بد شگونی آن توسط مردم از گذشته تا حا ل است. »
دکتر کزازی در مورد کسانی که سخت به نحوست این روز اعتقاد دارند و از آن زیان می بینند، می گوید : «این زیان در گجستگی عدد ۱٣ نیست، بلکه در باوری است که آنها به این گجستگی دارند. باور به گجستگی آن نیروهای درونی و بیرونی با ور را با او همسو و همگرا و کانونی می کند و نیروها اثری بر پیرامون می گذارد

روانشاد دکتر مهرداد بهار در مورد عدد سیزده و روز سیزده بدر نکات جالبی بیان می دارد که از وی نقل قول می کنیم :
« گاهی از خود می پرسیم چرا نوروز دوازده روز است و سبب وجود سیزدهم عید چیست ؟ چرا کار کردن و پرداختن به امور جاری در این روز نحس است؟ باید گفت زیر تأ ثیر نجوم بین النهرینی، اساطیر نجومی در ایران شکل می گیرد که بنا بر آن هر یک از دوازده اختر که خود بر یکی از برج های دوازده گانه حاکم است، هزار سال بر جهان حکومت خواهد کرد از این رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پایان دوازده هزار سا ل، آسمان و زمین در هم خواهد شد . به احتمالً این اسطوره خود نیز ریشه ای با بلی دارد و ظاهرا ً باور بر آن بوده است که در اصل، پس از دوازده هزار سال، آشفتگی آغازین باز می گردد. به گمان انسان اعصار کهن آن چه در کیهان بزرگ (هستی) رخ می داد، در کیهان ُخرد (در جهان انسانی) نیز رخ می داد؛ این عقیده ریشه از همانجا دارد که انسان که تنها قادر به شناخت نسبی خود بود، جهان را قیاس از خویش می گرفت و گمان می کرد کیهان بزرگ همچون اوست. با این باور بود که سال دوازده ماهه را را توجیه می کردند. طبعا ً عوامل نجومی دیگری چون گردش ماه در این امر و پدید آمدن سا ل دوازده ماهه موثر بوده است ، اما توجیه اساطیری سال دوازده ماهه بر اساس عمر دوازده هزارساله ی هستی، بهترین توجیهی به نظر می رسید که در چار چوب اعتقادات کهن می گنجید. جشن های دوازده روز ه ی آغاز سال نیز با این سا ل دوازده ماهه و دوره ی دوازده هزار ساله ی عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در این دوازده روز پیش می آمد، سرنوشت سال خود می انگاشت و گمان می کرد اگر روز های نوروزی به اندوه بگذرد، همه ی سا ل به اندوه خواهد گذشت . بسیاری از این باورها هنوز برجاست و مختصر آن که دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همه ی سال بود.
اما اگر در پایان دوازده هزار سال جهان درهم می شد و آشفتگی نخستین، باز می گشت، و اگر به نشان آن، در پایان هر سال قانون از میان بر می خاست، پس در پایان دوازده روز نیز یک روز نشان آشفتگی نهایی و پایان سال را بر خود داشت. در این روز کار کردن و نظام عمومی را رعایت کردن نیز از میان برمی خاست و شاید عیاشی ها و «ارجی» باری دیگر برای یک روز باز می گشت . نحسی سیزدهم عید نشان فرو ریختن واپسین جهان و نظام آن بود
در هر حال پیشینه و انگیزه ی عدد سیزده هر چه که باشد، در ایران همیشه رسم برآن بوده که روز سیزده ی نوروز (=سیزده ی فروردین) ، تمامی مردم از شهری و روستایی و از هر طبقه و دسته، باید از خا نه ها بیرون آمده و خود را به دشت و صحرا بسپارند. و دیگر اینکه جایز نیست – حتا برای زما نی کوتاه – به خانه های یکد یگر وارد شده و صاحب خانه را گرفتار نحوست نمایند. چنانکه علامه عباسعلی کیوان، در خاطرات هفتاد ساله اش از باور مردم شهر خود قزوین در این باره در کتاب خود کیوان نامه می نویسد
«روز سیزده بدر جایز نبود برای دید و باز دید، به خانه ای رفت، هم صاحبخانه به فال بد می گرفت و می گفت نحوست را به خانه ی من آورده اند و هم رونده نمی خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سیزده باید به صحرا رفت. زیرا آن چه بلا در این سال بیاید، آن روز مقدر وتقسیم می شود. پس خوب است ما درشهر و خانه ی خود نباشیم، شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیافتیم
بسیاری از مراسمی که در جشن سیزده در ایران برگزاز می شود، معانی اساطیری و تمثیلی دارد :
شادی و خنده نماد فرو ریختن پلیدی و اندیشه های تیره.
مهربانی وروبوسی، نماد آشتی و استحکام دوستی و پاکیزگی از دشمنی و عداوت.
به آب افکندن سبزه های هفت سین به آب رو نده؛ نماد فدیه به ایزد بانوی آب (= آناهیتا ).
گره زدن سبزه برای باز شدن بخت؛ تمثیلی از پیوند زن و مرد و ادامه ی نسل .
خوردن غذا در دشت؛ نماد فدیه ی گوسفند بریان .

از رسم های دیگر جشن سیزده بدر که در گذشته بسیار معمول بوده ، شرکت در مسابقات بُرد و باختی به ویژه اسب دوانی است که یاد آور نبرد ایزد باران با دیو خشکسالی است
از دیگر رسم های شوخی آمیز روز سیزده که مشخص نیست نخست از کجا آغاز شده، دروغ روز سیزده است، چنان که اروپاییان نیز روز اول آوریل که به روز سیزده ی فروردین ما بسیار نزدیک است، (هر چهار سا ل یک بار سیزده ی فروردین و اول آوریل برابر می شوند)، این رسم را دارند. بطوریکه روز اول آ وریل سال ۱۹۷۶ رادیو فرانسه در اخبار ساعت هفت صبح اعلام نمود که امروز برج ایفل خراب خواهد شد. با شنیدن این خبر عده ی زیادی حیران و هیجان زده به محل برج رفتند و در آنجا با اعلامیه ی دروغ اول آوریل روبرو شدند
اینک با آرزوی سیزده بدری شیرین برای تمامی شما عزیزان نوشتار را با چند بیتی از غزل زیبای محمد حسین شهریار شاعر شهیبر آذربایجان که در روز سیزده بدر سروده شده و به این رسم اشاره ای آشکار دارد ، به پایان می بریم و در پایان قلب تان مهر جهان افروز باد . روز و ماه و سال تان نوروز باد
من خود آن سیزدهم ...

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد ، که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیارزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم بدر امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم