Wednesday, December 30, 2009

سه شنبه - اول دي ماه1388


شب گذشته در منزلمان به مناسبت سربازي رفتن پسرم رضا وليمه اي با هم خورده و درد دلي هم با هم كرديم براي آقا رضا سربازي رفتن در اين شرايط سخت به نظر مي آمد ولي اين فعلا" تنها راهي بود كه بايستي طي ميكرد تا از حقوق اجتماعي برخوردار گردد
هرچه بود او با خانمش به منزلش رفته و ما هم در منزل مانده و قرار گذاشتيم فردا من و ايشان به محل پذيرش برويم صبح ساعت هفت با هم به اماميه تبريز رفته و با انبوه جوانان مراجعه كننده مواجه شديم ماشين را پارك كرده و منتظر اعلام از طرف مسئولين شديم رضا چند بار به درب محل پذيرش سر زده و برگشت و گفت من بايد با شما خداحافظي كنم و راستي كم كم من هم ناراحت ميشدم چرا كه خلاصه اين هم نوعي جدائي بود بويژه اينكه در آنجا اعلام كردند كه آموزشي ها به چند شهر ديگر هم اعزام ميشوند و اين مسئله بر نگراني ما مي افزود تا اينكه آقا رضا از من خداحافظي كرد و با هم روبوسي نموديم و ايشان يك حركت ديگرعاطفي هم انجام داد و آن مرا خيلي تحريك نمود و احساسات بر من غلبه كرد و بدون اينكه حرفي بزنم از من فاصله گرفت و من بر ماشين برگشتم و چند دقيقه اي منتظر ماندم و فكر ميكردم كه او موبايلش را با خود برده و من به همين خاطر به او زنگ زدم كه متوجه شدم كه گوشييش را داخل ماشين جا گذاشته و به من هم نگفته و فكر كردم كه يادش رفته و لذا گوشي را خواستم به داخل پادگان برده و به ايشان تحويل دهم كه مامورين ممانعت كردند و اين برايم خاطره اي بسيار به ياد ماندني شده است حدود يك ساعت آنجا ماندم تا اينكه او به من زنگ زده و اوضاع را به من اعلام كردند و گفتند كه اغلب رفته اند و تعدادي هنوز منتظر اعزام به تهران و بقيه به تبريز فرستاده خواهند شد كه بعد از ظهر دوباره تماس گرفته و گفتند كه خدا هم كمك كرده و ايشان به پادگان وليعصر تبريزمنظور شده است و عصر دو ساعت مرخصي گرفته و به منزل سر زدند بين من و آقا رضا خاطرات زيادي وجود دارد ولي اين يكي خيلي جالب است انشاله كه او و سايرين به سلامتي خدمت مقدس سربازي را كه خيلي هم وقت گير است تمام كرده و به آغوش جامعه و خانواده برگردند

Thursday, December 17, 2009

نطق انتقادي ترابي- نماينده مجلس


نطق انتقادی «ترابی» در جلسه علنی مجلس
محاکمه ميرحسين موسوي، هاشمي و کروبي محاکمه گذشته انقلاب است
نواندیش : نصرالله ترابی عضو فراکسیون اقلیت مجلس در نطق انتقادی خود در مجلس با اشاره به برخي تلاش ها براي محاکمه و دستگيري ميرحسين موسوي، هاشمي رفسنجاني و مهدي کروبي را محاکمه گذشته انقلاب خواند

متن کامل نطق ترابی که با سروصدای برخی نمایندگان همراه شد ، به شرح ذیل است تفالي به حافظه و قرعه فال نطق 5 دقيقه اي مجلس جرقه تدوين مطالبي است که در اين مجال با نام و ياد امام راحل وحدت آفرين با توجه به شرايط خاص کشورمان به سمع و همکاران و مردم انتخابيه مي رساند تا بدانيد و بدانند کهرسيد مژده که ايام غم نخواهد ماندچنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند من ار چه در نظر يار خاکسار شدمرقيب نيز چنين محترم نخواهد ماندچو پرده دار به شمشير مي زند همه را کسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
پس بدانيد و بدانند که حضرت علي(ع) فرموده است:دنيا دو روز است، يک روز براي تو و يک روز عليه تو; روزي که براي توست مغرور مباش و روزي که عليه توست صبور باش چون هر دو روز مي گذرد
گمان مبر که به پايان رسيد کار مغان هزار باده ناخورده در رگ تاک است
باز بدانيد و بدانند که خواجه عبدالله انصاري فرموده است: با بدان بدي کردن سگ کاري است با خوبان خوبي کردن خرکاري استبا بدان خوبي کردن کار خواجه عبدالله انصاري است
پس درخت دوستي بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمني برکن که رنج بي شمار آرد
باز بدانيد و بدانند: مخصوصا کميسيون انرژي
روزي روزگاري جمعيت شاغل در عسلويه60هزار نفر بوده ولي اکنون با خدم و حشم به 8هزار نفر هم نمي رسد
باز بدانيد و بدانند مخصوصا کميسيون فرهنگي
دو خصلت ناپسند در دوران تاريخي وارد فرهنگ ايرانيان شده است; يکي خصلت چاپلوسي در زمان حمله مغول و يکي خصلت ظاهربيني در زمان صفويه که علي رغم تاثيرات خوب انقلاب اسلامي در کاهش اين دو خصلت ناپسند به مرور شاهد عودت اين خصايص هستيم
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نيست
درحق ما هر چه گويد جاي هيچ اکراه نيست
بدانيد و بدانند
زمزمه محاکمه موسوي، هاشمي،کروبي و سايرين مسئولين سابق کشور يعني محاکمه گذشته انقلاب، عده اي مي پرسند آيا انقلاب از گذشته خود پشيمان شده است يا مطالب ديگري است؟بي مزد بود و منت هر خدمتي که کردم
يارب مباد کس را مخدوم بي عنايت
رندان تشنه لب را آبي نمي دهد کس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
درزلف چون کمندش اي دلي مپيچ کانجا
سرها بريده بيني بي جرم و جنايت
بدانيد و بدانند
بالاترين حب کس از حب فرزند و مال و شهوت هم بالاتر است،حب رياست و حفظ قدرت است طوري که امام فرمودند اگر تهذيب دو کار نباشد علم توحيد هم بدرد نمي خوردپس به توصيه هاي امام و رهبري عمل کنيد
ترک دنيا به مردم آزمودند
خويشتن سيم و غله اندوزند
عالم آن کس بود که بد نکند
نه بگويد به خلق و خود نکند
بدانيد و بدانند مخصوصا کميسيون اقتصادي مجلس
کشورمان از نظر در آمد سرانه توليد ناخالص ملي رتبه 89 دنيا و از نظر نرخ تورم و بيکاري رتبه 10 دنيا است
نقدها که را بود آيا عياري گيرند
تا همه صومعه داران پي کاري گيرند
حافظ اغنيا زمان را غم مسکينان نيست
زين ميان گر بتوان به که کناري گيرند
بدانيد و بدانند
طي سال گذشته نسبت به سال قبل هزينه روستائيان چهارمحال و بختياري 24 درصد افزايش در آمد آنها 9 درصد کاهش يافته است يعني قدرت خريد مردم 33 درصد کاهش يافته است، پس چه شد وعده ها؟
من از بيگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طلب کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
بدانيد و بدانند
رنگ سبز سيادت موسوي ذاتي و رنگ سبز انتخاباتي قرعه فال صدا و سيما بود که ذات و عرض يکي شد و علاقه مردم به رنگ سبز نشات گرفته از علاقه مردم به پيامبر و امام و انقلاب صداقت مير حسين موسوي است.پس جدا کردن موسوي و طرفداران سبز او از انقلاب ،امام و جمهوري اسلامي خطايي استراتژيک است و اما اهانت کنندگان به امام و دشمنان انقلاب در طليعه محرم و عاشوراي حسيني بدانند
گرگ ها خوب بدانند در اين ايل قريب
گر پدر مرد تفنگ پدري هست هنوز
گرچه مردان قبيله همگي کشته شدند
توي گهواره چوبي پسري هست هنوز..
آب اگر نيست نترسيد که در قافله امان
دل دريايي و چشمان تري هست هنوز
بدانيد و بدانند
آنان وزير کشور مديريت استان چهار محال و بختياري را تنزل کرده اند و تکليف را مشخص نمي کنند ظاهرا اختيار دست افراد ديگري است
دانيد و بدانند
مخصوصا کميسيون اقتصادي جمع صادرات غير نفتي کشورمان در 8 ماه گذشته 16 ميليارد دلار و جمع واردات 32
ميليارد دلار بوده است پس چو دخلت نيست خرج آهسته تر کن بدانيد و بدانندعده اي دوشادوش دشمنان انقلاب به دنبال ضد انقلاب سازي هستند و آنچنان پا را فراتر گذاشته اند که حتي وقتي نوه حضرت امام فرزند شهيد بهشتي-فرزند شهيد مطهري-فرزند شهيد همت و سايرين طبق سليقه و خواست آنها صحبت نمي کنند آنها را هم در خط ضدانقلاب مي شمارند.حال وضع دانشجويان و نخبگان که معلوم است
اي طبع بلند بانگ درباطن هيچ
بي توشه چه تدبير کني وقت بسيج
روي طمع از خلق بپيچ تاز مردي
تسبيح هزار دانه بر دست مپيچ
پنج‌شنبه - ۲۶ آذر ۱۳۸۸

Monday, November 9, 2009

ديدار با خانواده مرحوم استاد بخشي

ديروز مورخه 17/8/1388 يكي از دوستان خوبم زنگ زده و خبر داد كه علاقه دارند از خانواده شاعر شيرين زبان ديزج صفرعلي مرحوم استاد بخشي دلجوئي نمايند من هم كه نتوانسته بودم به موقع براي عرض تسليت در محل حاضر باشم علاقه قلبي خودم را اعلام و قرار گذاشتيم تا امروز سري به آنجا بزنيم
دوست خوبم آقاي خسرو سرتيپي و من بعد از ظهر از تبريز به سمت ورزقان حركت كرديم و حوالي ساعت 30/16 دقيقه بود كه بعلت بي احتياطي خودرو پيكان كه از عقب به خودرو ما برخورد كرد چندين خودرو نيز با آن برخورد و ادامه سفر با تاخير انجام شد خلاصه با بيست دقيقه تاخير در فلكه ورزقان به ديزج منتظر دوستان بوديم كه ناگهان آقايان فردين الهياري و نصير زاده از دوستان خوبمان سر رسيده و با هم خوش و بش كرده و مطلع شديم كه آنان نيز با ما همسفرند و دقايقي بعد دوستان ديگرمان از اهر رسيدند و عازم ده ديزج شده و ساعت 30/17 در منزل مرحوم استاد بخشي حضور يافته و بر روح لطيف و پاك آن عزيز ترك يار و ديار كرده فاتحه اي خوانديم
باب صحبت باز شد و از زحمات آن مرحوم در باب ادبيات كشورمان و گسترش زبان مادريمان و شعر و شاعري اظهاراتي به ميان آمد خانواده آن مرحوم با كمال خضوع از استاد ياد مي كردند و نوه دلبندشان هم شعري در رساي وي در جمع حاضران سرودند و سپس فردين الهياري هم اشعاري را كه توام با خاطراتش با استاد بود به سمع حضار رساندند
آن چه همه بر آن تاكيد داشتيم تاسف از دست رفتن استاد بود و اينكه زمانه كي اينگونه اساتيد را به جامعه تحويل خواهد داد دوستان اظهار نظر مي كردند يكي از فرزندان مودب آن مرحوم دست نوشته هاي ايشان را در زمينه هاي مختلف آورده و توضيحاتي نيز ارائه كردند كه برايمان هم ناراحت كننده و هم اميد دهنده بود كه از استاد يادگاريهايي براي نسل آينده به ارث رسيده است
اين عزيزان ولو اينكه در بين مردم محل مورد احترام بودند ولي با برنامه مورد حمايت مسئولين نبوده و نيستند مسئولين امر شايسته است كه اينها را از ذخاير ارزشمند كشور حساب كرده و عزيزشان دارند چرا كه اينگونه افراد جزئ مشاهير منطقه بوده و حرمت و احترامشان بر همگان واجب است
براي اين اتفاق بزرگ بينهايت متاثر و متاسفيم و اميدواريم كه خداوند متعال براي بازماندگان آن مرحوم صبر جزيل و اجر عظيم عطا فرمايند شخص بنده از محضر ايشان استفاده هايي برده ام كه هرگز فراموشم نخواهد شد او سخنور شير زبان مجالس بزرگان علم و ادب بود و ترجمان احوالات ملتي بود كه ساليان سال با آنها زيسته بود و با درد هاي آنان آشنايي كامل داشت باور دارم كه هرگز ياد آن شاعر وطن پرست از خاطره هاي مردمان فهيم منطقه پاك نخواهد شد روحش شاد و روانش قرين رحمت و عنايات پروردگارمان باد

Sunday, November 8, 2009

سيزده آبان 88


همين روز من و دوستان عازم خارج از كشور بوديم و عصر از طريق اخبار كشورهاي بيگانه از برگزاري مراسم اين روز تاريخي و حواشي مربوطه اش اطلاع پيدا كرديم خبرها ضد و نقيض بودند گويا عده اي كه به گروه سبز معروف شده اند و معترض به نتيجه انتخابات هستند در راهپيمائي ها شعارهاي غير معمول داده بودند و عده اي ديگر نيز كه موافق دولت بودند با آنها درگير شده و اختلافاتي را بوجود آورده و تعدادي ديگر نيز طبق معمول دستگير شده بودند
البته اينگونه حركات در كشورهاي ديگر معمول بوده و هيچ نگراني هم نداشته و ندارد و از قضا براي سردمداران آن كشورها يك نوع اعلام اصلاح مسير مديريت هم محسوب مي شود كه بدون هيچگونه هزينه مادي به دست مي آيد ولي در كشور ما گاها" اينگونه حركات ساختار شكني و خروج از حاكميت محسوب ميشود چرا كه شعارها بعضا" خارج از انتظارات مي باشد
هرچه هست بخش عمده مردم ما با اين شعارها و مخالفتها آشنائي چنداني ندارند و چه بسا كه اينها در جامعه التهاب آفريده و كار را به نقاط باريكي بكشند كه صلاح مردم و دولت نيست
اين كشور براي حفظ آرمانهاي انقلابش نياز به آرامش و وحدت دارد ولو اينكه به ضرر عده ديگر از مردم باشد آرامش براي پيشبرد اهداف دراز مدت سيستم اداري كشور نه براي پياده شدن خواست يك گروه ويژه و خاص. چرا كه كشور مال همه است و همه بايد در اداره آن سهيم باشند و اين تنها راه اداره احسن كشور است كه همه گروهها در اداره آن نقش داشته باشند يعني همه افرادي كه در اين كشور نفس ميكشند و آن را مال و وطن خود مي دانند كشور با يك فكر به سختي اداره ميشود بايستي سخن مخالف سليقه ها را هم شنيد و اگر ايرادي هست برطرف كرد اين به نفع همه است حكومت براي مردم است و مردم براي حكومت به شرطي است كه در جهت منافع مردم باشد و الا چه انگيزه اي براي مردم باقي مي ماند كه از نظامشان دفاع كنند و براي آن جانفشاني نمايند پس شعار و ايراد گيري به نفع اداره كنندگان كشور و در نتيجه خود مردم است و نبايد از آن هراس كرد و نگران شد
من شخصا" از رايج شدن انتقاد دفاع مي كنم البته انتقادي كه براي اصلاح امور است نه براي اهداف مغاير مسير مردم. به اميد روزي كه مردم بدون توصل به كارهاي دردسرساز بتوانند حرف دلشان را بزنند و مسئولين هم تحمل شنيدن و عمل كردن داشته باشند

Monday, November 2, 2009

بعد از بيست سال و اندي

چند روز پيش بود كه بعد از ماه ها شايعه و تلاش و پيگيري طرفين خلاصه مدير عامل جديد سازمان معرفي شد اوايل طرفداران بيست و چند سال مديريت سازمان كه ديگر به سكون و بي تفاوتي تبديل شده بود باور مي كردند كه امكان تغيير اين بافت نيست و لذا ضمن عبادت شمردن مسئوليت در تمامي دوره هاي گذشته به آن به عنوان طعمه و لقمه چرب و نرم هم نظر مي انداختند راستي جالب بود كل استان را در چند شهرستان تعريف كرده و براي اطرافيان هم جزايري از مديريت ها در نظر گرفته بودند گويي اصلا" غير از اينها احدي نه تواني مديريت دارد و نه اجازه مي دادند
خلاصه هرچه بود انتظار به سر آمد و آنچه به نظر عده اي نبايد ميشد عملي گرديد من با جناح و طيف و غيره در اين راستا كاري ندارم چرا كه آقايان بودند كه به هر خابي و متكه اي لم داده و اهداف سازماني ويژه خودشان را اجرا مي كردند و چرا امروز فرزندان شايسته اين مرز و بوم به عرصه مديريت ها نيايند و به مديريت بي پاسخ اين چنين سازمانها ‘ تحرك نبخشند اصلا" نوبتي هم باشد ديگر عمر اينگونه مديريت ها پايان يافته و دوستان سابق بايد اجازه بالندگي به ديگران را هم بدهند و به جاي ايجاد تنش در مركز و غيره دست همكاري داده و نسبت به عملي شدن اهداف سازمان ها كمك كنند
چه بگويم كه يك مهندس هاشمي رفت و مهندس هاشمي ديگر كه جوانتر و تواناتر و مشتاقتر است آمد اين آمد و شدها طبيعي است حتي مقاومت كنندگان سابقون هم همينطور. ولي اغلب كاركنان سازمان از اين انتساب راضي بوده و هستند چرا كه هاشمي جديد مردم سالار است نه تكبر مدار ‘ مديران محترم بايد بدانند كه بايستي از جنس مردم باشند نه اينكه با كاركنان خود هميشه در قهر بوده و فقط چند نفر را پوشش محبت بدهند و به بقيه پشت كرده و از در كبر و عجب وارد شوند و بايد بدانند كه نتيجه آن گونه برخوردها اين است كه امروز مي بينند يعني اينكه رفتن يكي را به آن اندازه جشن مي گيرند كه آمدن يك هاشمي ديگر را خوشبختي سازمان و بالندگي همان سازمان مي دانند
من هم به نوبه خودم تبديل شدن سازمان فاقد كشش و بي علاقه به سازمان پويا و خلاق را به فال نيك گرفته و از صميم قلب به مدير عامل خوش نقش و مورد علاقه كاركنان تبريك مي گويم

Saturday, October 24, 2009

آخر مهر ماه 1388



حدود سه ماه بود كه به ديارمان نرفته بودم از اين بابت سخت ناراحت شده و برنامه داشتم كه سري به ولايت بزنم برادارنم يك روز از من زودتر رفته بودند و من هم عصر روز پنجشنبه با خودرو مستعمل خود راهي ده شده و شب به آنجا رسيدم هوا صاف و آسمان پر از ستاره هاي نوراني بود و ماه هم خودش را به رخ همگان مي كشيد شب در منزل اوتاي باغچه اطراق كرديم
در باغچه بوديم كه شوراي محل و عده اي از اهالي به ديدارمان آمدند آنها در رابطه با برگزاري جشن انار كه چند روز پيش برگزار گرديده بود توضيح دادند از اين بابت كه بسيا رخوب مراسم اجرا شده بود خوشحال بودند مخصوصا" دانشمند گرام آقاي حافظزاده سخنان مبسوطي را ايراد كرده بودند كه بر افتخارات محل و منطقه افزوده بود و ازاين جهت هم اهالي زياده از حد شاد بودند
صبح روز جمعه 1/8/88 با تعدادي از كارگران روستايي راهي يوخاري باغ شده و مشغول كار در باغ شديم خزان بيموقع از راه رسيده و باغات را غرق در شيون و ياس كرده بود يواش يواش سبزينگي درختان با رنگ زرد عوض مي شد درست است كه خاطره رنگ سبز از دلها نمي رود ولي در طبيعت در بعضي نقاط اين اتفاق مي افتد تنها درختان كاج كوهستان به مقاومت كوهها در مقابل پائيز ايستادگي ميكنند و اين سمبل هرگونه مقاومت و ايستادگي و از طرف ديگر رنگ پيروزي و شادابي است در ديار ما هم اين رنگ بسيار دلنشين است ولو اينكه پائيز هم بهار عارفان است اما طبيعت هميشه بهار بايد بماند چرا كه دل انسان هم هميشه در بهار و با بهار بوده و خواهد بود
براي صبحانه چاي آتشي واقعا" برايمان لذت بخش بود خصوصا" با روستائيان ساده و صميمي همنشين شدن از خصوصياتي است كه برايش سالهاست احترام قائلم كار را ادامه داديم و تقريبا" زير ديب ارخي ( (Dib Arkhi را هرس كرده و ناهار را صرف نموديم حسن از مراد چشمه سي حاجي پئنجر (بولاغ اوتي) آورده بود كه براي ناهار بسيار سبزي خوب و سلامت بخشي است من از دوستان و برادرم خداحافظي كرده و به ده آمدم تا آماده حركت به تبريز باشيم و بعد از خوش و بش و خداحافظي با اقوام انارهاي خريداري شده را برداشته و به سوي تبريز حركت كرديم اين مسافرت نيز برايم بسيار خاطره انگيز و روحبخش ميباشد

Friday, September 18, 2009

روز قدس

امروز روز جمعه 27 ماه مبارک رمضان سال 1388 روز قدس است حوالی ساعت ده دقیقه مانده به ساعت ده صبح است صدای ضعیف راهپیمائی به گوش میرسد از پنجره منزل نظری به خیابان می اندازم عده ای که کمتر از سی نفرند با بلندگوی دستی عرض خیابان را اشغال کرده و با تکرار شعارهای معمول به طرف همافر در حرکتند حدود ده نفر خانم هم که کاملا" با حجابند آقایان را همراهی میکنند
من هم آماده حرکت به سوی مرکز شهرهستم تا در جمع دوستان باشم با خود میگویم چرا مردم محترم اینقدر بیتفاوت شده اند و چرا در راهپیمایی شرکت نمی کنند و بعد متوجه میشوم که اینجا با نقاط دیگر شهر فرق دارد و شهروندان روزه دار در حال استراحتند و تازه هنوز زود است و الا راهپیمائیها اینطور ضعیف برگزار نمیشوند
روز قدس یادگار امام(ره) است و ارتباطی به جناحها ندارد و امروز روز دفاع از حقوق مردم مظلوم فلسطین است درست است که عده ای شایعه میکنند که فلسطینی ها نظر دیگری دارند ولی برگزاری این همایش و راهپیمائی دمار از روزگار اسرائیل غاصب در می آورد به امید روزی که همه آوارگان در وطن خویش ساکن شده و دور از بگیر و ببند در آرامش و آزادی، ادامه حیات دهند
ایکاش مردم مسلمان ما یادی هم از آوارگان مسلمانان آذری که بوسیله ارمنی های داشناک جلای وطن کرده اند بکنند و برای آزادی سرزمین های اشغال شده آنها تلاش نمایند چرا که اول ائوین ایچری سی و سونرا ائشییی
امروز در تهران گویا همه میایند خاتمی،موسوی،هاشمی،کروبی و آیات عظام و سایرین ،چرا که روز قدس نشانگر وحدت مردم ایران با سایر مردم مسلمان جهان است و این وحدت بهتر است با خردورزی و عقلانیت تقویت شود ما نیاز به صلح و گفتگو داریم جنگ خانمان سوز و ریشه برانداز است و اسلام دین صلح و آرامش میباشد یقینا" وقتی با ملل دنیا می خواهیم در صلح باشیم با مردم خود نیز چنین باید کرد

Wednesday, September 9, 2009

پیشبینی قبل از دستگیری

اتفاقی که به دنبال برگزاری محاکمات متهمین بعد از انتخابات و تاکید آقایان کروبی و موسوی بر مواضع خودشان،از پری روز افتاد و دفاتر کروبی و موسوی پلمپ شد و برخی از نفرات نزدیک به آنان نیز بازداشت گردیدند و در مجلس هم افرادی برای دستگیری مومنین یاد شده تاکید داشته و دارند نشانگر آن است که در فاز بعدی آقایان کروبی و موسوی شاید به بازداشت شدن نزدیک شده و در فرصتی مناسب راهی مرکز سالم سازی واعتراف گیری شوند چرا که از رونداعترافات چنین احتمالی در اذهان عمومی جاری شده و یک آمادگی نسبی در جامعه برای این منظور به وجود آورده شده است
به نظر بعضی از دوستان بهتر است که آقایان کروبی و موسوی در کنار صدور بیانیه ها به فکر آماده سازی مفاد اعترافات هم باشند که کار اعتراف گیری مشکل نشود و هم بدون دیگر دردسرها در جلسات محاکمت حاظر گردند و زیاد هم وزن کم نکنند البته عدول از سی سال اشتباه درجریان انقلابی بودن و اصلاح در دو ماه و اندی شاید برای آقایان کار زیاد آسانی نباشد

Sunday, September 6, 2009

موسوي

راهبردهاي نهگانه ميرحسين موسوي براي بازگشت آرامش به جامعه
نواندیش: میرحسین موسوی با انتشار بيانيه‌اي ضمن تاکید بر حفظ نظام در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از جمهوری اسلامی، اتخاذ رویکردی اجتماعی برای حل مسائل روز را ضروری دانست
به گزارش ايلنا، در بخشي از بيانيه نخست‌وزير دوران امام كه خطاب به ملت ايران نوشته شده، آمده است: نزدیک به 3 ماه پیش از این، زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوق‌های رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای‌تان در برابر مقاصد قدرت‌طلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلف‌ها، ... و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایه‌ای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که می‌توانست در فرآیندی منصفانه و بی‌طرفانه مهار شود با بی‌تدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانه‌های دولتی و حمله نیروهای ... به تجمعات آرام و مسالمت‌آمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشته‌های اعتماد میان مردم و حکومت نیست
در ادامه اين بيانيه آمده است: جمع کثیری از دلسوزان حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزه‌های علمیه نسبت به افسانه‌پردازی‌های رسانه‌های دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاه‌های ... فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشت‌شدگان و افشای وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند
در ادامه بيانيه نخست وزير دوران دفاع مقدس آمده است: حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتاب‌زده حوادثی که پی‌در پی رخ می‌دهند، چاره‌چویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است. هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاه‌های حكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهاب‌آفرینی و بحران‌زایی‌های پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانی‌هایی می‌دانند که خود مسبب آنها بوده‌اند. آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران‌های موجود با بحران‌های بزرگ‌تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناک‌ترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بي‌توجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه‌جویی‌های واهی زمزمه‌هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه‌های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر می‌دهند. از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی نظام جمهوری اسلامی است
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرش‌های موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است. این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندی‌های انسان جهت تعالی و تکامل محدود می‌شود. تاریخ به روشنی نشان می‌دهد که هر گاه حکومت‌ها خواسته‌اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره‌ای جز متوسل شدن به چهره‌های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشته‌اند، راه‌حل‌هایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویه‌ای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزه‌های قرآنی به ما یاد می‌دهد مطلوب است
پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیم‌گیری‌های کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرن‌های متمادی از عمر ملت‌ها و تمدن‌ها صرف تحصیل آن می‌شود و چه هزینه‌های گزافی که در این راه نمی‌پردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه‌هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند. مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافته‌اند که تنها راه همزیستی مسالمت‌آمیز سلیقه‌ها و گرایش‌ها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی می‌کنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوه‌های زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه‌‌ای است که آنان را به یکدیگر پیوند می‌زند، اگرچه فهم‌های ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی
از اینروست که به‌رغم تمامی حوادث تاسف‌بار و مرارت‌خیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته‌اند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه‌هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده‌اند دلگرم می‌کند
چه بايد كرد؟
در ادامه اين بيانيه آمده است: در ماه‌هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه می‌خواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کرده‌اند و می‌دانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواست‌های خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستاده‌اند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر می‌پرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه می‌پرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندی‌های فراهم شده چه باید کرد؟
به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده‌ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفت‌های مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد
آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است
برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم. ما خواسته‌هایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می‌خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلی‌ترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور كه جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاع‌رسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی‌خواهیم. آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است
استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بی‌کم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راه‌کارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخش‌هایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیش‌بینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارت‌ناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست. آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسان‌های غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام می‌شود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوء‌استفاده از موقعیت خود را پیدا نمی‌کندلزوم فعليت بخشي به تمامي ظرفيت‌هاي قانون اساسي
در بخش ديگري از بيانيه مهندس موسوي آمده است: قانون اساسی ما پر از ظرفیت‌هایی است که هنوز به فعلیت نرسیده‌اند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفاده‌های بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیت‌ها، آن هم تمامی این ظرفیت‌ها را به فعلیت برسانندقانون اساسی مجموعه‌ای یکپارچه است و نباید بر روی بخش‌هایی از آن که منافع اشخاص و یا گروه‌هایی خاص را تامین می‌کند به صورت اغراق‌آمیز تاکید شود و بخش‌هایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید. پس از 30 سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دست‌اندرکاران را به خشم می‌آورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و ... هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض می‌شوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمی‌آیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبان‌های قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد می‌شود
آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بی‌هراس از حاکمان است
مشابه همین برخورد گزینشی با آرمان‌های انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش می‌کند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بوده‌اند. نمونه‌ای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود می‌دانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بی‌هراس از حاکمان بوده است. و مظلوم‌تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام می‌برند و اندک به آن عمل می‌شود. چه بسیار که دین را سرند می‌کنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی می‌سپارند و سلیقه‌ها و مصلحت‌های خود را متن اسلام می‌نامند، تا جایی که دروغ به مشخصه‌ای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشت‌ترین بداخلاقی‌ها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی شود که برای تکمیل بزرگواری‌های اخلاقی مبعوث شده است
میراث انقلاب ما پرورش روح‌های بزرگ و اخلاص‌های مثال‌زدنی بود
اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آماده‌تر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روح‌های بزرگ و اخلاص‌های مثال‌زدنی بود. انقلاب ما نشان داد می‌تواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعه‌ای سودازده که در آن ... دولت‌سازی می‌کند؛ جامعه‌ای تقلب‌زده، دروغ‌زده.
برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخش‌هایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهدزمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام می‌برد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار می‌داد چنین روزهایی را می‌دید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راه‌های رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت می‌کنیم
در ادامه اين بيانيه آمده است: آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمان‌هایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكامي‌ها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک می‌کنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم. حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشته‌ایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعده‌ای که داده است عاجز نمی‌شود و راه‌هایی دیگر پیش پای کسانی که برای او می‌کوشند می‌گشاید؛ راه‌هایی امن، راه‌هایی هموار، راه‌هایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راه‌هایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راه‌هایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم
و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بی‌راهه ‌ها چگونه رو به نشيب مي‌روند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجه‌اي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كوره‌راهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گراني قرار گرفت كه نيمه‌هاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله مي‌كنند و رايج‌ترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌هاي ركيك است
رهروان راه‌هاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را مي‌كشيدند نرسيده‌اند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از ... به خشونت تشويق و به اعتراف‌گيري مباهات مي‌كند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده،‌ ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش مي‌كنند
در ادامه اين بيانيه آمده است: مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستین‌اش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت نكنند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم. بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می‌زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی‌های بزرگ و کوچک، با کوشش‌ها و جوشش‌ها و گفتگوها و پرس‌وجوهای خود همچنان در آن قرار دارید
علل تشكيل راه سبز اميد
ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می‌کنیم تا توفیق‌‎هایی که در هر مرحله به دست می‌آوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جاده‌هایی داریم که هدایت الهی پیش‌پایمان قرار می‌دهد. ما می‌اندیشیم و تدبیر می‌کنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راه‌هایی که او برایمان می‌گشاید از خود کارسازی نشان می‌دهند
ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کرده‌ایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بوده‌اند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت
و ما «امید» را سرمایه خود قرار داده‌ایم تا حاکی از هویت ایرانی‌مان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنه‌های سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخ‌ترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید
چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگی‌های حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبهه‌ای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامان‌هاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی‌کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه‌دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین‌ترین زیرساخت‌های سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکل‌ها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند. قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان‌های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش‌های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسله‌مراتب شناخته شده گردهم بیایند. همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه می‌کند؛ مجموعه‌ای پیام‌محور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کرده‌اند
صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب می‌شود در حکم لباسی است که بر قامت آن می‌دوزیم، و فاخرترین لباس‌ها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که به هنگام تصمیم‌گیری در مورد راه‌حل‌ها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد مي‌كنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي استدر ادامه اين بيانيه آمده است: تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بوده‌ایم نشان می‌دهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هسته‌ها به نتیجه می‌رسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعه‌ای زنده و فعال نام می‌بریم، جامعه‌ای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان می‌دهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست‌ خود را از ميان مي‌برد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه‌ قدرتمندي است
وظيفه‌اي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمع‌هاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكل‌هاي سياسي ما سر مي‌زند آن است كه به صورت هسته‌هاي معين براي چنين شبكه‌اي عمل كنيم
از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمی‌دهند. با این همه اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته‎های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هسته‌های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرت‌های نهفته‌ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه‌های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته‌ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه‌های اجتماعی ما در این امر است
گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر مي‌پرسيم. ما معمولا تصور مي‌كنيم آنچه در اين گردهم‌آيي‌ها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام مي‌رسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیت‌های ثمربخش قرار نگیرند به‌مانند درختانی که میوه‌هایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست می‌دهند، لذا باید آنها را موضوع تلاش‌های اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عام‌المنفعه و دیگر فعالیت‌های مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخ‌سازی که از آنها انتظار داریم بپردازند
جمع‌های خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند، و ...؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعه‎های کوچک عضویت داریم و این دست‌مایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هسته‌های جامعه ماستبلكه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد
ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواسته‌های ما باشد. بخش مهمی از توانمندی‌هایی که اینک در شبکه‌های اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده‌ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم
آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد
در ادامه بيانيه مهندس موسوي آمده است: ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابل‌مقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغه‌ها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند. نمی‌توان از جامعه‌ای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعه‌ای که از آزادی‌ها و آگاهی‌های اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمی‌ماند و حتی در عهد درآمدهای افسانه‌ای، به پیشرفتی بیشتر از صدقه‌پروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمی‌شود. ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیت‌های جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگران‌کننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشم‌انداز دسترسی به جامعه‌ای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره می‌کند، به ویژه آن که در سیاست‌ سال‌های اخیر دورنمای روشنی برای خروج از این وضعیت ملاحظه نمی‌شود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانواده‌های آنان مبدل ساخته است
راه‌های خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خردجمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم
همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته‌های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می‌تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است
1. تشکیل گروه حقیقت‌یاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب‌های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانه‌ای.
4. رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده‌های جان‌باختگان، آزادی همه دست‌اندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده‌ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق‌شان صورت می‌گیرد.
5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه.
6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صداوسيما، رفع محدوديت‌هاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروه‌هاي سياسي و نگرش‌هاي مختلف از ارائه ديدگاه‌هاي خود در رسانه‌ها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
7. به فعلیت درآمدن ظرفیت‌های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه‌های شنیداری و دیداری خصوصی.
8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيمايي‌ها با اعمال اصل 27 قانون اساسي
9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت‌های اقتصادی
ما در راهی پر از نورانیت وارد شده‌ایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری می‌طلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود
میرحسین موسوی 15/6/88

Friday, September 4, 2009

تسلیت

تسلیت به دوستان عزیزم آقایان سرتیپی و عباسی
مرگ پروسه طبیعی است که بایستی برای هر موجود زنده ای به اجرا در آید و در واقع لبیک گفتن به خداوند سبحان میباشد و در این راستا مرگ انسانها برای همه تاسف آور و دردناک است در این هفته دو نفر از دوستان خوبم در فقدان مادر و پدرشان عزادار شده و همه دوستانشان را غمناک نمودند درست است که این رسم و آیین خلقت است ولی باورش برای همگان کمی دشوار میباشد
بر خود وظیفه می دانم بدین وسیله به دوست گرامیم خسرو سرتیپی به خاطر فوت مادر عزیزشان و رحیم عباسی به علت مرگ پدر بزرگوارشان از ته دل تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برایشان تسلی خاطر آرزو کنم
روز جمعه 13/6/88

Thursday, August 27, 2009

مکان اصلاح

امروز سایت تابناک را میدیدم که وبنوشت دوم ابطحی نظرم را جلب کرد او که سعی دارد به نوعی اعترافات خود در دادگاه را ماست مالی کرده و چنان وانمود کند که همه گفته هایش از روی آزادی و به اختیار خودش بوده هی از گذشته ها داونلود می کند تا شاید بخشی از اظهاراتش را با واقعیات و حقایق هماهنگ سازد گاه از سختی زندان گلایه می کند و گاه چنان حرف می زند که گویی در بهشت آرمیده است بگذریم
راستی اگر این همه محیط زندان برای بازپروری منحرفین مساعد است آدم چرا باید نگران انحرافات جامعه باشد برای اینکه به راحتی میتوان دگراندیشان را به مسیر اصلاح واقعی برگردانده و از گرفتار شدن آنها در دوزخ ممانعت کرد انشاله که همه منحرفین قبل از عزیمت به آنجاها خود اصلاح شوند

Wednesday, August 19, 2009

چرچیلی کندی

دیروز یکی از دوستان مرا به روستایشان دعوت کرده بود با هم از تبریز حرکت و بعد از طی مسیرهای شهر اهر،روستاهای ورگهان- ویجنی- مشیران به روستای مذکور رسیدیم تا روستای ویجنی راه آسفالت شده و تقریبا" مناسب است و از مشیران تا سه راهی کمچوبه هم آسفالت مناسبی مورد استفاده است ولی از سه راهی مذکور تا روستای چرچیلی که فعلا" حدود بیست و پنج خانوارند 10 کیلومتر خاکی و نامناسب است
مسیر از دره ای به نام سیدی دره سی عبور کرده و از روبروی مکان خرابه ای به نام پییان شهر عبور کرده و وارد منطقه روستای مذکور میشود این کوره راه از کناره های رودخانه تاریخی قره سو امتداد یافته و وارد روستای چرچیلی میشود
روستای چرچیلی که تابع شهرستان مشکین شهر است از مسیر ورگهان تا شهر اهر حدود 85 کیلو متر می باشد ولی بادو ساعت رانندگی میتوان به اهر رسید این روستا از 25 خانوار تشکیل یافته و دارای تلفن،برق بوده ولی از نعمت آب شرب سالم و حتی ناسالم هم بی بهره است اهالی از چاهک و آب چشمه مانندی استفاده می کنند که کاملا" غیر بهداشتی است ما سفارشاتی مبنی بر رعایت مواردی در جهت بهداشت اهالی کردیم ولی اهالی امکان بهتر از آن را نداشته و از قبول انجام سفارشات، ناامید به نظر می رسیدند
بچه های معصوم ده که نگاهشان مملو از عاطفه بود در کنارمان نشسته و با ما مشغول تماشای سریال معروف جومونگ بودند همان لحظه که جومونگ علی رغم مخالفت سردمدارانش تصمیم شجاعانه گرفت تا در مراسم جشن امپراتوری تسو شرکت کند و وقتی این صحنه ها نشان داده شد دهاتی ها بی اختیار و بدون هیچ دغدغه و پیله و غیره از جمع سئوال کردند که چرا ما مثل جومونگ عمل نمی کنیم و چرا با مخالفین خودمان روابط ایجاد نمی نماییم که جالب این بود که یکی از حضار جواب داد بابا این فیلم است و الا امکان ندارد که شاهی خودش را کوچک کرده و به دیدار رقیبش بشتابد و از آن هم جالبتر اینکه یکی دیگر گفت برای رفاه و امنیت مردم شاه باید با رعایت جوانب امور هرکاری از دستش بیاید انجام دهد که وارد بحث شده و دوستان را به ادامه تماشای سریال دعوت کردیم
اهالی فکر می کردند که ما کاره ای هستیم و آنها بدون توجه به توضیحات ما ،از مشکلاتشان می گفتند: راهنمایی نداریم راهمان خراب است آبمان آلوده می باشد و .. و ما هم دوستان روستایی را به صبر و شکیبایی دعوت کرده و شام را صرف و شب راهی تبریز شدیم
خاطره خوبی شد مدتی بود که با دهاتیان دیدار نداشتیم و از صداقت گفتارشان بی بهره بودیم و این سفر ما را با واقعییات دیگری هم آشنا کرد و آن اینکه اگرچه در ده بودند و دهاتی محسوب می شوند ولی از اکثر مسایل کشوری هم باخبر بودند حتی انتخابات و مسایل مربوطه اش - 28 -5-88

Friday, August 7, 2009

شانزده مرداد 88

جمعه 16 مرداد ماه 88
صبح اول وقت از تبريز با خودرو مستعمل خود راهي اهر شده و با يكي از دوستان به سوي كليبر حركت و بعد از خريد كمي ميوه به طرف آينه لو به راه افتاديم ساعتي بعد به محل رسيده و در زنبورستان يكي از آشنايان لحظاتي نشسته و بعد از استراحت جزئي به سوي كليبر بازگشتيم
افسوس كه كوهستان سرسبزي خود را از دست داده و بهار كاملا" با گردشگران خداحافظي نموده بود و اين هم جدايي ديگر سبزينگي ها از سبزانديشان طبيعت كه هم ملال آور بود وهم درس آموز
در مسير بوسيله تلفن احوال يكي از دوستان قديمي را كه زماني هم نماينده مردم منطقه بودند جويا شديم او با تاكيد فراوان خواهان تجديد ديدارمان شد
در روبروي روستاي شجاع آباد در محلي به نام گول باشي نشيمن كرده بودند ما هم به جمع آنها پيوسته و مشغول خوش و بش و خوردن چايي شده و در رابطه با مسايل كلي با هم صحبت كرديم
از همه مهمتر وضعيت خود ايشان بود كه تكرارش برايم ناراحت كننده است
او و امثالش سالها در پستهاي مختلف مديريتي كشور انجام وظيفه كرده و بعدا" به علت عدم هماهنگي مديران مافوق در چنگال موانع زندگي گرفتار آمده و نمي توانند مشكلات ابتدايي زندگيشان را حل نمايند
ايشان ظاهرا" مشكل اداري داشت ولي به علت عدم توانايي مالي قادر به پيگيريش نشده و دور از دوستان و خانواده زندگي ميكند
او ميگفت حدود هفت ماه است كه ريالي درآمد نداشته و در شرمندگي به سر برده است و از اين موارد زياد داشت
موقع خداحافظي دامادشان مجددا" از وضعيت وخيم ايشان يادآوري كرده و تذكر دادند كه بنوعي در حق او مساعدتي از مسئولان در خواست گردد
راستي چه بايد كرد؟ چرا بايد زحمت كشيدگان كشور اينگونه در تامين ملزومات زندگي خود دچار مشكلات و در نتيجه گرفتار شوند
برخوردهاي اينچنيني انگيزه اي براي سايرين ايجاد خواهد كرد؟

Wednesday, August 5, 2009

محقق داماد

نامه سرگشاده‌ آیت‌الله محقق داماد به آیت‌الله شاهرودی



نواندیش: استاد برجسته كرسی فقه و حقوق و فلسفه در نامه‌ای کم سابقه خطاب به رئیس قوه قضائیه با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری گفت:«ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید

متن کامل این نامه به همراه مقدمه‌ای که روزنامه اطلاعات در صدر این نامه نوشته، بدین شرح است

نامه‌ای كه ملاحظه می‌شود، نوشته استاد كرسی فقه و حقوق و فلسفه، دكتر مصطفی محقّق داماد است. هرچند ممكن است برخی از كلمات آن به ذائقه برخی از خوانندگان ناگوار آید، امّا هنگام مطالعه كلمه كلمه‌ نامه نباید این احساس و این امتیاز را از یاد برد كه نویسنده منتقد در جایگاه دلسوزترین و آگاه‌ترین شخصیت‌های برجسته حوزه و دانشگاه است. صاحب چنین قلمی جز خیرخواهی برای اسلام و انقلاب و ملّت و نظام ناشی از آن‌چه انگیزه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ آمیزه‌ای از درد و درك، پشتوانه این نامه است. بنابراین آنان كه به برخورداری از نعمت شرح صدر مفتخرند نه تنها لحن و لسان گاه تند و تیز این نوشته و هر نوشته دلسوزانه و خیرخواهانه‌ی مشابه را تاب می‌آورند، بلكه خود را به پیگیری و پذیرش نكته‌های ظریف مندرج در متن آن موظّف خواهند دانست. «لا یحبّ‌الله الجهر بالسوء من‌القول الاّ من ظلم». وقتی خداوند دوست دارد صدای رسای دادخواهان را هرچند جهر به سوء باشد، به طریق اولی دوست خواهد داشت زبان و قلم عالمان عدالت‌جویی را كه صدایشان نه «جهر به سوء» بلكه جهر به حسن است. آیت‌الله مصطفی محقق داماد چنانكه بسیاری از خوانندگان وقوف دارند، از اهل بیت علم و دین است و همانند سایر اعضای این خانواده بزرگ، «ادری بما فی‌البیت» است. خوشبختانه رئیس قوه قضائیه، حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی، خود نیز همین خاستگاه و همین جایگاه والا را داراست. بنابراین، اگر نویسنده نامه در مقام آمر به معروف و ناهی از منكر، داعیه‌ای جز یادآوری عدالت قضایی و جزایی ندارد، هیچ خواننده و شنونده‌ای نمی‌تواند از كلام و پیامی كه به دادگستری و عدل‌پروری دعوت می‌كند استقبال نكند. در غیر این صورت به قول قویم امیرالمؤمنین(ع): «من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». متن نامه را با هم می‌خوانیم

حضرت آیت الله جناب آقای‌هاشمی شاهرودی

ریاست محترم قوه قضائیه ‏

با سلام وتحیات

به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمی‌رود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشت‌های درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان می‌تواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:‏

حضرت آیت الله

به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.‏

‏ به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص می‌دانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات می‌شوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت می‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات می‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا می‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد می‌شود و چگونه آنان می‌توانند دفاع کنند؟

معتقدم این نظام نامه‌ها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمی‌تواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلی‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است

معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزه‌های خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود

جناب آقای‌هاشمی شاهرودی‏

‏ تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد. ‏

‏توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا می‌شناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانه‌ای بخوبی تشخیص می‌دهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شویدکه توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند

سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید می‌دانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد

چند روز پیش در جلسه‌ای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که به‌طور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنی‌دار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا می‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است

ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.(نهج البلاغه)

مورخین آورده‌اند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هان‌ای مردم! نه به کودکانتان رحم می‌كنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه این‌هااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!!!

تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجه‌اش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود می‌گردد

اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز می‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگی است

ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک می‌كنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم

حضرت آیت الله

حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام داده‌ایدکه انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ظابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیه‌ای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید

حضرت آیت الله

مطمئن باشید شما در راس قوه‌ای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای و ثاقت قضایی وجوددارند

شما می‌توانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را می‌گرفت و از کارهای مهمتر باز می‌داشت به آسانی حل کنید، که نکردید

شما در حوادث اخیر می‌توانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکرده‌اید

شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند-شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌كردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟

به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندان‌های کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره می‌شود، و مسئولیتش با این قوه می‌باشد. آیا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر می‌فرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم می‌دیدید مبادرت به تعطیل آن می‌كردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارف‌های جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخل‌های زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد

از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌كردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود

عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند می‌دانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آنزمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه می‌باشد

از اینکه سخن به درازا کشید عذر می‌خواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل می‌شدید

عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر می‌برم

به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد

جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد

سید مصطفی محقق داماد-11مرداد88 ‏

Tuesday, July 7, 2009

روز پدر - 15 تیر ماه 88

شب دوشنبه با خانواده عازم ده شده و با بارش باران که شادی اهالی را در پی داشت وارد روستا شدیم شب با صدای آرام بخش آن استراحت کرده و روز دوشنبه که روز ولادت امام اول شیعیان بود با دوستان سلام و علیکی کرده و سری هم به باغچه زدیم بر اثر جاری شدن سیل ساحل رودخانه تمیز شده و محل مناسب و پاکی برای استراحت مسافرین شده بود با دوستان برای تغییر مسیر رودخانه از زیر باغچه مان وارد آب شده و کاملا" از این بابت لذت هم بردیم
بعد از صرف ناهار ساده و خنک شدن نسبی هوا به طرف تبریز حرکت کردیم که حوالی شهر گرگر اس ام اس های مختلفی را در رابطه با روز پدر دریافت کردم . یکی از آنها با زندانی شدن فعالان سیاسی کشورمان مرتبط بود که در چنین روز مقدسی دور از فضای جامعه و خانواده شان اسیر زندان شده اند و فرستنده اسامی آقایان میردامادی - رمضانزاده - حجاریان - نبوی - تاجزاده و سایرین را آورده و از آنها به عنوان مردان آینده یاد کرده بود
راستی زمانی این آقایان از نمایندگان مجلس و دولتمردان کشور بودند حالا چی شده که بعلت اعتراض به عدم صحت انتخابات, یکباره عازم زندان شده اند مسئله برای بخشی از مردم تعجب آور و مایوس کننده است البته از طرف دیگر گه گاهی هم از اعترافات و سایر موارد , اخباری به گوش می رسد که این هم برای شنونده هم تکراری است و هم هیچ تاثیری در روند موضوع نداشته و ندارد
عصر در منزل بودم و از شبکه چهار اخبار کشورمان را گوش میدادم که بریده سخنان مقام رهبری را پخش میکرد برایم جالب بود چرا که آقا به طور روشن فرمودند نباید طرفداران یک نامزد را آشوبگر نامید این گفته دشمنان است و نباید بخاطر یک اشتباه, دوست را دوشمن نامید این فرمایشات امید را در لایه های عمومی جامعه زیاد میکند و خانواده زندانیان را نیز امیدوار می نماید
البته در این راستا نمی دانم برخورد صدا و سیما که تا به حال عده ای از مردم معترض را آشوبگر معرفی کرده است و یا روزنامه های دولتی که خواستار محاکمه خاتمی و موسوی شده است چگونه ارزیابی خواهد شد؟
هرچه بود امروزمان هم به این صورت سپری گردید انشاله که روزهای آتی با شادی مردم همراه باشد

Thursday, June 25, 2009

بهار88

چهاردهم خرداد ماه بود که با دوستان به سوی وطنمان عزم سفر کردیم بعد از گذر از روستاهای مختلف مناطق جلفا و کلیبر وارد دهمان شده و شب را در آغوش پر مهر و محبت و گرم آن آرمیدیم پانزدهم خرداد به سوی خداآفرین راه افتاده و عصر به شهرک تازه تاسیس جانانلو که اهالی شریف روستاهای کوچیده علی آباد و شجاعیلو و غیره را در آغوش خود جای داده است سر زده و با یکی از دوستانمان خوش و بشی کرده و ایشان ما را به میوه و چایی دعوت کردند سالیان سال بود که با دوستان مذکور بر سر سفره ای ننشسته بودیم و لذا برای همه خوشحال کننده و خاطره انگیز بود
بعد از خداحافظی با دوستان به شهر خمارلو رفتیم خمارلو برایم بسیار تغییر یافته آمد و خاطرات بسیاری از برابر چشمانم عبور کردند با ماشین تا انتهای شهر رفته و برگشتیم و جلو ستاد مهندس موسوی توقفی کرده و شاهد تجمع علاقمندان انتخاباتی بودیم که عده ای حساس شده و بسویمان آمدند و ما بعد از احوالپرسی به طرف پایین شهر حرکت و در جلو یکی از مغازه ها پیاده شده و وارد مغازه ای شده و وسیله ای را خریداری کردیم در این حال بود که فروشنده ما را شناخته و با هم روبوسی کرده و در جلو مغازه توقفی نمودیم دوستان و همسایگان فروشنده ، فوری جمع شده و از روزگاران گذشته یادی کرده و هر کدام خاطره ای را نقل کردند یکی از آنها گفت : فلانی آن کوه یادت هست( برایم نشان می داد ) گفتم نه گفت ما تلفن نداشتیم و در پایین دست هم امکان نصب آنتن نبود شما با لندورور بلوکهای سیمانی را به آنجا حمل کردید و همان اتاقک یادگار شما می باشد(زمانی که من بخشدار خداآفرین بودم) و یکی از حضار هم قضیه آبرسانی روستای آن روزی خمارلو را تعریف کرد
در این زمان بود که یکی از اهالی عکس موسوی را نشان داده گفته سید را می شناسید و آیا به ایشان رای بدیم یا نه ؟ ما هم گفتیم آرای مردم شخصیت آنهاست و هر کس در رای دادن آزاد است البته موسوی مورد نظر اکثریت مردم نوارمرزی بود سپس با اهالی خداحافظی کرده و راه افتادیم که رئیس ستاد موسوی از خمارلو زنگ زده و برای سخنرانی در روستای جانلو در فردای آن روز دعوتم کرد و ایشان گفتند که الموسوی هم آمده دوست دارند که باهم باشیم من هم پذیرفته و شب را به دهمان برگشتیم
شبهای مردانقم فراموش شدنی نیست آن شب را نیز در ده استراحت کرده و با عده ای از اهالی دیدار داشتیم
شانزدهم خرداد ماه با جمعی از دوستان به جانانلو رفته و با آقایان الموسوی و سایر دوستان به مسجد وارد شده و با الموسوی در رابطه با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری صحبت کرده و به دهمان برگشته و شب را به تبریز رفتیم
آن روز برایمان خاطره انگیز شد چرا که من و الموسوی از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خداآفرین مشغول خدمات رسانی به اهالی محترم منطقه شده و سالها بود که از همدیگر بیخبر بودیم و این دیدار در واقع تجدید خاطره ها برایمان شد و ایشان بعد از سخنرانی خودش و من در بیرون از مسجد مرا در آغوش گرفته و کلماتی را یادآور شدند که برایم جالب و خوشحال کننده بود از طرف دیگرو از همه مهمتر دیدار با مردم شریف منطقه که خیلی از دیدار اولمان سپری شده بود از آن هم شیرینتر و جالبتر به نظر میرسید
روز یکشنبه هفته بعدش از ورزقان دعوت داشتم که برای سخنرانی به آنجا عزیمت کرده و صحبتی در رابطه با انتخابات و اولویتهای مهندس موسوی به مردم ارائه گردید در آنجا هم تجدید دیدار شد با دوستان و آشنایان که مدتها بود از هم بی اطلاع بودیم
آنچه قابل ذکر است مناظره کاندیداها به طور زنده از تلویزیون بود که در یکی از آنها از بزرگان سابق و فعلی نظام مورد اتهام واقع شدند که هاشمی مجبور شد نامه سرگشاده به رهبری نظام بفرستند و از خودشان دفاع نمایند که نه اینکه اثر مثبتی نگذاشت بلکه ابهامات را بیشتر هم کرد
بعد از همه تلاشها و فعالیتها ،روز موعود فرا رسید و من و دوستان دیگر روز 22 خرداد ماه به منطقه ورزقان رفته و سری هم به کرینگان باشی زدیم و موقع برگشت در روستای چایکندی آرای خودمان را به صندوق ریخته و به تبریز برگشتیم طبق گفته شاهدان عینی سر صندوقها غلغله بوده و مردم با شور و شوق بسیار برای رای دادن در صفهای طولانی انتطار می کشیدند و از هر شهری که خبر می گرفتیم اغلب به مهندس موسوی رای می دادند مردم از وضع موجود اداره کشور ناراضی بودند ولی نمی دانم چرا دل من شور می زد و مثل اینکه به من تلقین شده بود که کس دیگری انتخاب خواهد شد و عصر که با دوستان در منزل ما بودیم بارها من این باورم را به آنها اعلام کردم که با مخالفت جدی دوستان مواجه شدم ولی حوالی ساعت 24 شب بود که اطلاع حاصل کردیم که آرای یکی از شهرستانها شمارش شده و موسوی خیلی کم رای آورده در صورتی که همه معتقد بودند در آن شهرستان ایشان بالای هشتاد درصد رای داشتند و من به نتیجه رسیدم که شک و شبهه من بی مورد نبوده است شب را با بی میلی وارد رختخواب شده و فردا صبح که بیدار شدم علاقه نداشتم پای انترنت و سایر رسانه های خبری بنشینم .اس ام اس ها کلا" قطع شده بود و تلفن ها هم به سختی کار می کردند یکی از دوستان زنگ زده و اظهار تاسف کرد و گفتم که فلانی شما که نظر من را می دانستید و ایشان با تعجب پذیرفتند که آرای مردم زیاد هم تعیین کننده نبوده است
موسوی برای مردم تبریک مانندی هم گفته بودند و طرفداران کاندیدای پیروز خودشان هم نسبت به نتیجه اعلامی مشکوک بوده و چندان باور نمی کردند البته در بعضی از شهرها مثل اردبیل قبل از شمارش آرا عده ای از مردم جشن پیروزی گرفته بودند که جای تامل داشت خلاصه هرچه بود تمام شد و مردم بیش از 85 در صد در انتخابات شرکت کرده بودند و آنهایی که به خاطر موسوی رای داده بودند سرخورده شده و در گوشه ای افتاده بودند
اعتراضات در تهران و شاید در بعضی از شهرهای بزرگ شروع شد و در تهران جمعیتی بالغ بر دو میلیون نفر در حمایت از موسوی و کروبی در راهپیمایی شرکت کردند متاسفانه در پایان ،درگیری هایی صورت گرفته بود که احتمالا" عده ای هم کشته شده بودند نقل قولها مختلف بود کشته ها شاید روزهای بعد هم اتفاق افتاده بود که دو طرف برداشتهای مختلفی داشتند رسانه ملی آنها را آشوب گر و اوباش و راهپیمایان آنها را از مردم می دانستند هر چه بود خلاصه خونهایی بر زمین ریخته شد که نبایستی این چنین می شد تعدادی نیز در این میان از سیاسیون مرتبط با انتخابات دستگیر و زندانی شدند
هنوز انتخابات وسیله شورای نگهبان که خودش هم در انتخابات دخیل بود تایید نشده است ولی قطعا" تایید خواهد شد و اختلافات هم به آرامش و دوستی ها مبدل خواهدگردید من تا چهار سال دیگر با همه دوستان انتخاباتی خداحافظی کرده و قول میدهم که اگر سلامتی حاصل آمد انشاله به کاندیدای مورد نظرمان در آن زمان رای خواهیم داد
4/4/1388

Monday, June 15, 2009

می ایستیم تا "سبز"مان را به یغما نبرند

گزارشی از راهپیمایی میلیونی "سکوت" در اعتراض به تقلب در انتخابات
قلم - میلیونها تن از مردم تهران در اجتماعی بزرگ، مدنیت جامعه ایرانی را به رخ کشیدند و در راهپیمایی "سکوت" نسبت به تقلب در انتخابات اعتراض کردند

به گزارش خبرنگار قلم نیوز، امروز تهران شاهد یکی از زیباترین اجتماعات مدنی بود که با وجود اعلام لغو آن به دلیل عدم صدور مجوز، آنچه می گذشت سند هوشیاری و عمق و ریشه حرکت مردم بود

صبح امروز پس از آنکه مجوز برگزاری این همایش از سوی وزارت کشور صادر نشد، لغو راهپیمایی در دستور کار قرار گرفت اما از آنجایی که تمام کانال های ارتباطی مهندس موسوی با مردم بسته شده بود و سایت رسمی وی(قلم نیوز)نیز فیلتر بود، هیچ راه مطمئنی برای اعلام لغو راهپیمایی وجود نداشت. در این شرایط بود که میرحسین موسوی با نگرانی از احتمال برخورد با مردم و خشونت تصمیم گرفت برای تضمین امنیت راهپیمایان خود نیز با مردم همراه شود. حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی نیز اعلام کرد که با مردم همراه خواهد شد و سید محمد خاتمی نیز میرحسین و کروبی را تنها نگذاشت و به جمع راهپیمایان پیوست تا با حضور آنها یک اعتراض مدنی بدور از خشونت برگزار شود

در طول مسیر راهپیمایی مردم با در دست داشتن نمادهای سبزشان و بالا گرفتن دست هایشان بدون سردادن هر گونه شعاری چندین کیلومتر را با هم پیمودند تا در تاریخ ایران ثبت کنند که آنها "خاشاک" نیستند، "ملت ایران" هستند

مردم تهران از ساعت حدود 2 اغز نقاط مختلف به سمت خیابان انقلاب و میدان آزادی راه افتاده بودند؛ رودی در حرکت و آرام و با انگیزه و هدفمند را شکل داده بودند

آنها دست هایشان را بالا گرفتند که بدون هیچ شعاری با نماد سبزشان و در سکوت نسبت به آنچه بر سر انتخابات و رایشان رفته بود اعتراض کنند

مردم نسبت به اینکه معترضان به روند برگزاری انتخابات از سوی رییس جمهور، عده ای قلیل و خاشاک خوانده شده بودند، انتقاد داشتند و در طول مسیر می گفتند آقایان بیایند خاشاک را ببینند

حاضران در این راهپیمایی نسبت به نحوه برگزاری انتخاب، دروغ گفتن مجدد به مردم و نسبت های ناروا دادن به آنها و سانسور شدن صدای میرحسین در جامعه اعتراض داشتند و در حالی که بدون شعار به راهپیمایی اشان به سمت آزادی ادامه می دادند این مسایل را با یکدیگر در میان می گذاشتند

در طول مسیر راهپیمایی، مردم یکدیگر را به سکوت و آرامش دعوت می کردند و به یکدیگر یادآوری می کردند که هیچ سوت و دستی درکار نیست چرا که ما عزادار آرایمان و برخوردهای نامناسب با مردم هستیم.

زمانی که میرحسین موسوی در جمعیت حاضر شد، مردم حاضر به وجد آمدند اما خیلی سریع با یادآوری به یکدیگر سکوت را برقرار کردند و با الله اکبر از او استقبال کردند

وقتی به دلیل فشرده شدن جمعیت نزدیک اتومبیل میرحسین، پای یکی از آنها زیر پرخ رفت، او بدون بروز احساس درد، می گفت "سر و جانم فدای موسوی" که با ابراز احساسات مردم همراه شد

موسوی در جمع مردم در مقابل مسجد امام زمان(عج) نبش خیابان بهبودی تهران ایستاد و شروع به صحبت کرد، جمعیت حاضر درخواست داشتند که مسجد بلندگو در اختیار میرحسین بگذارد اما این اتفاق نیفتاد و میرحسین با یک بلندگوی دستی برای مردم سخن گفت که البته تعداد بسیار محدودی از مردم صدای وی را شنیدند

سید محمد خاتمی نیز در همراهی با میرحسین و راهپیمایی میلیونی مردم حضور یافت و در جمع آنها سخن گفت اما سخنان او نیز به گوش همه مردم نرسید و آنها که شنیده بودند به آنها که او را ندیده بودند، سخنانش را نقل می کردند. مهدی کروبی نیز در مقابل دانشگاه صنعتی شریف ایستاده بود و به ابراز احساسات مردم پاسخ می گفت

جمعیت از ساعت 6 بعد از ظهر در دو طرف خیابان یکی به سمت غربی و دیگری در بازگشت و به سمت شرق در حرکت بود

جمعیت بسیار زیاد و چشمگیری از راهپیمایان در میدان آزادی نشستند و در آنجا بود که با هم شعارهایی می دادند و درد دل هایی رد و بدل می کردند.آنها شعار می دادند

- موسوی، موسوی رأی ما رو پس بگیر
- موسوی، موسوی پرچم ایران ما رو پس بگیر
- موسوی جونمه رییس جمهورمه
- موسوی بیایی نیایی رییس جمهور مایی
- تقلب یه درصد، دو درصد، نه پنجاه و سه درصد
- رای ما رو دزدیدن دارن باهاش پز میدن
- رای ما رو پس بدید
- دروغگو دروغگو 63 درصدت کو؟
- این 63 درصد که میگن کو؟
- ما خس و خاشاکیم؟
- احمدی به گوش باش، ما مردمیم نه اوباش!
جمعیت حاضر درپایان بارها "الله اکبر" سر دادند

Friday, June 5, 2009

سخنان رهبری در مرقد امام، ضامن پیروزی موسوی

سخنان مقام معظم رهبری در مرقد امام یادآور سخنان ایشان در دو روز مانده به انتخابات در سال 76 است که شرایط را برای خلق حماسۀ دوم خرداد درآن سال فراهم کرد. نکاتی که ایشان در مورد انتخابات گفتند همگی در جهت مهار آقای احمدی نژاد و هواداران ایشان بود تا فضای انتخابات را بر هم نزنند. رفتار و گفتار آقای احمدی نژاد در مناظره با آقای موسوی آن قدر زشت بود که موجب سرافکندگی ایشان در حضور رهبری و مسئولین نظام که در مراسم حاضر بودند شده بود. ایشان در تمام مدت سخنرانی رهبری سرش را پائین انداخته بود و با اضطراب فراوان انگشتان خود را می مالید. توجهات رهبری شامل ضرورت حفظ حرمت و استخوان بندی نظام در مقدمه، و سپس اینکه نامزد ها و هوادارانشان به یکدیگر تعرض نکنند و با یکدیگر تزاحم نداشته باشند و در آخر اینکه نظر و رأی ایشان را کسی نمی داند و نخواهد دانست نکاتی بودند که ضامن حفظ فضای انتخاباتی موجود بود که در حال حاضر کاملاً به نفع مهندس موسوی است. ایشان با بیانات خود مانع اقداماتی شدند که می تواند نشاط انتخاباتی را از بین ببرد و رعب و وحشت را جایگزین آن کند
اصرار ایشان بر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات و ضرورتهای آن نیز به بهبود شرایط برای رقبای آقای احمدی نژاد کمک می کند چرا که هر تعداد به رأی دهندگان افزوده شود نسبت رأی آقای احمدی نژاد به کل آراء کاهش می یابد و بر نسبت رأی دیگران افزوده می شود
اگر بد اخلاقی های آقای احمدی نژاد و هواداران ایشان که متأسفانه شب گذشته پس از انجام مناظره تلاش نمودند فضای رعب آمیزی را در سطح خیابان های تهران ایجاد کنند مهار شود و فضای انتخاباتی در حد رقابت های تبلیغاتی حفظ شود و بازی رقابت انتخاباتی برهم نخورد می توان کاملآً امیدوار بود که در همان مرحلۀ اول با فاصلۀ اطمینان بخشی موسوی پیروز انتخابات باشد و ما جشن پیروزی را در 23 خرداد برگزار کنیم
دکتر شکوری راد

Thursday, May 28, 2009

حاشیه های خواندنی سفر میرحسین موسوی به تبریز

مهر: نخستین روز سفر تبلیغاتی مهندس میر حسین موسوی به آذربایجان شرقی که از ظهر دوشنبه تا پاسی از شب طول کشید حاشیه های جالب و خواندنی داشت

پیش از حضور موسوی در تبریز، جمعیت زیادی از هواداران او در محوطه پیرامون سالن تشریفات فرودگاه در حالی که اکثراً نمادهای سبز به همراه داشتند به انتظار ورود میرحسین ایستاده‌ بوند


در میان جمعیت استقبال‌کننده جمعی از روحانیون آذربایجان شرقی در حالی‌که شال‌های سبز به گردن داشتند در انتظار ورود موسوی به فرودگاه بودند


استقبال کنندگان در حالی‌که پوسترهای حاوی تصاویر میرحسین موسوی به دست داشتند، منتظر ورود او بودند و شعارهایی چون «درود بر خاتمی سلام بر موسوی»، «موسوی، موسوی حمایتت می‌کنیم» و «موسوی قهرمان؛ امیرکبیر ایران» را تکرار می کردند


جمعیت حاضر در فرودگاه تبریز همچنین در پارچه نوشته‌هایی به زبان آذری، به موسوی خوش آمد گفتند. روی این پارچه‌ها نوشته شده بود: «آذربایجانا گون گلیب، گوللر آچیپ، شان گلیب» (به آذربایجان خورشید تابیده همه جا پر از گل شده و سرور و نشاط آمده است) و «موسوی، موسوی یوردووا خوش گلمیسن» (موسوی، موسوی به سرزمین خود خوش آمدی)


حضور مردم خامنه در مراسم استقبال از مهندس موسوی از نقاط جالب توجه نمایندگان رسانه ها بود. اهالی خامنه در حالی‌که کاغذ‌های سبز رنگی با نوشته‌هایی چون «خامنه چشم به راه است» و «حامیان سبز موسوی خامنه» در دست داشتند چشم انتظار ورود وی به تبریز بودند



حضور گسترده خبرنگاران رسانه های گروهی به ویژه خبرنگاران خارجی که فعالانه به تهیه گزارش و خبر از سفر مهندس موسوی به آذربایجان شرقی می پرداختند، توجه استقبال کنندگان را به خود جلب کرده بود


ستاد جوانان حامی موسوی به همراه جمعی از دانشجویان، مسیری را برای استقبال از او آماده کرده‌بودند و با در دست داشتن تصاویری از میرحسین و بیان شعارهایی چون «موسوی، موسوی حمایتت می‌کنیم» منتظر حضور موسوی در جمع خود بودند


موسوی به محض ورود، در حلقه استقبال کنندگان قرار گرفت و به احترام مردم استقبال کننده و هوادارانش لحظه‌ای روی یکی از وانت‌ها قرار گرفت تا پاسخ محبت آنها را بدهد


در این سفر میرحسین موسوی را محسن مهرعلیزاده(معاون سابق رئیس جمهور)، علی عبدالعلی زاده( وزیر سابق مسکن)، عیسی کلانتری(وزیر سابق کشاورزی)، شافعی(وزیر سابق صنایع)، مسعود پزشکیان(وزیر سابق بهداشت و نماینده فعلی تبریز در مجلس)،محمدعلی سبحان اللهی(استاندار سابق آذربایجان شرقی)، سیروس سازدار(نماینده مرند و جلفا در مجلس)، سید حسین هاشمی(نماینده میانه در مجلس)، جبارزاده(نماینده سابق تبریز )، نعمت زاده(معاون سابق وزیر نفت) و تعداد دیگری از مدیران دولت اصلاحات و نمایندگان ادوار گذشته مجلس همراهی می کردند


موسوی در حالی از فرودگاه به وادی رحمت تبریز رفت که صدها دستگاه خودرو به دنبال اتوبوس حامل وی حرکت می کردند


در برخی از مسیرها به دلیل ناهماهنگی عوامل راهور، ورود یکباره خودروها از مسیرهای فرعی و عدم کنترل چگونگی تردد وسائط نقلیه در طول مسیر، منجر به ایجاد تصادفاتی شد که در یک فقره از این حوادث، خودروی حامل تعدادی از خبرنگاران آذربایجان شرقی تصادف کرده و علاوه بر خسارت قابل توجه به ماشین، برخی از خبرنگاران دچار آسیبهای جزئی شدند


شمار زیادی از جوانان حامی موسوی با آذین بندی خودروهای خود به پوسترها و عکس‌های مهندس موسوی در زمان جنگ علاقه خود را به نخست وزیر دوران دفاع مقدس نشان دادند


موسوی پس از عبور از جمع خیل هواداران خود با اتوبوسی سبز رنگ و در میان ازدحام هواداران خود به گلزار شهدای تبریز رفت و با نثار شاخه گل و فاتحه، به مقام شامخ شهدا ادای احترام کرد


میر حسین پس از حضور در گلزار شهدای تبریز به دیدار نماینده ‌ولی فقیه در آذربایجان شرقی رفت . در این دیدار آیت‌الله محسن مجتهد شبستری از حضور وی در آذربایجان شرقی ابراز خرسندی کرد و با روی گشاده پذیرای وی شد


موسوی بعدازظهر دوشنبه و پس از استراحتی کوتاه در محل تالار پتروشیمی به بنیاد شهید آذربایجان شرقی رفت و با جمعیت ایثارگران و خانواده‌های شهدای این استان دیدار و گفتگو کرد. در مراسم مزبور، نماهنگی از جنگ تحمیلی که برگرفته از صحبت‌های میرحسین موسوی در آن دوره و به زبان آذری بود به همراه شعرخوانی استاد شهریار درباره بسیج و عزاداری رزمندگان آذربایجان در وصف جبهه و جنگ، پخش شد


در ادامه همین مراسم، موسوی برای سخنرانی دعوت شد که جمعیت حاضر در سالن به احترام او ایستاده و یک صدا فریاد زدند «موسوی موسوی حمایتت می‌کنیم»، «آذربایجان اویاخدی موسوی یه دایاخدی»(آذربایجان بیدار است و از موسوی حمایت می‌کند)


* موسوی پس از ایراد سخنرانی در جمع ایثارگران، به ورزشگاه تختی تبریز که محل دیدار مردمی او بود عزیمت کرد


* بخش عمده شعار هوادارن حاضر در استادیوم تختی به زبان آذری بود که می گفتند «آذربایجان بیر کلام موسوی دیر والسلام».ضمن اینکه برخی از حاضران در ورزشگاه با کوبیدن طبل، فریاد می‌زنند: «آذربایجان اویاخدی؛ موسوی یه دایاخدی»(آذربایجان بیدار و پشتیبان موسوی است)


* مردم آذربایجان شرقی که از شهرهای مختلف استان برای حمایت از میرحسین موسوی آمده بودند، پارچه‌نوشته‌هایی در حمایت از موسوی در دست داشتند.حامیان اصولگرای میرحسین نیز پارچه نوشته‌ای در دست داشتند که بر روی آن نوشته بود: «آذربایجان ایگید اوغلونو آرخاسیندادی» (آذربایجان پشت سر پسر خلفش ایستاده است)


*تعدادی نیز با در داشتن عکس میرحسین موسوی و پلارکارد "رای ما موسوی" در پیست تارتان ورزشگاه تختی تبریز دور افتخار زدند. تعدادی از مردم در پشت‌بام و سکوهای اطراف استادیوم تختی تبریز که به زمین چمن این ورزشگاه یعنی محل برگزاری مراسم مشرف بود، نشسته بودند

*در این دیدار سرودهایی به زبان آذری در حمایت از میرحسین موسوی پخش و بخش هایی از اشعار حیدربابا توسط مجری قرائت شد. همچنین گروه سرود شهر خامنه پیش از سخنرانی موسوی برای اجرای سرود در جایگاه مستقر شد که اجرای آنها با ورود میرحسین موسوی به همراه زهرا رهنورد همزمان شد؛ جمعیت حاضر در این زمان به تشویق میرحسین موسوی پرداختند


*موسوی و زهرا رهنورد در حالی که شال‌های سبزی به گردن داشتند با تکان دادن دست ، سعی داشتند به احساسات مردم آذربایجان شرقی پاسخ دهند


*شروع مراسم با قرائت کلام‌الله مجید آغاز و سپس سرود ملی پخش شد و جمعیت در حالی که قیام کرده بودند، یکصدا سرود ملی را همنوایی کردند


*مصطفی مولوی، رئیس ستاد موسوی در تبریز در سخنانی که به زبان آذری بیان می‌کرد، خطاب به میرحسین موسوی گفت: شما افتخار آذربایجان و پرچم‌دار اصلاحات هستید؛ شما فرزند ستارخان و باقرخان هستید و به آذربایجان خوش آمدید. مردم در این هنگام یک‌صدا فریاد زدند: «موسوی موسوی حمایتت می‌کنیم».مولوی در ادامه چند شعار آذری در حمایت از موسوی بیان کرد که موسوی این جملات را برای زهرا رهنورد ترجمه ‌کرد


*همسر شهید مهدی باکری نیز پس از سخنرانی مولوی در میان تشویق پرشور جمعیت کثیر و انبوه مردم حاضر، پشت تریبون قرار گرفت و گفت: به مردم باغیرت و با شرف آذربایجان، مهندس موسوی و همسر گرامی‌شان سلام عرض می‌کنم؛ امروز در زندگی من روزی فراموش نشدنی است چراکه به سرزمینی پای گذاشته‌ام که فرزندانش پا به پای حمید و مهدی جنگیده‌اند. من در این سرزمین غریب نیستم. حاضران در ورزشگاه در این هنگام به شدت همسر شهید باکری را مورد تشویق قرار دادند

همسر شهید باکری ادامه داد: من در سخت‌ترین شرایط کشور کمر به حمایت کسی بسته‌ام که بسیاری از ویژگی‌های مهدی را در او سراغ دارم مانند ساده ‌زیستی و خدمت بی‌ادعا به مردم. جمعیت حاضر در استادیوم بار دیگر او را تشویق کردند.وی گفت: موسوی می‌داند که این تشویق‌ها اغراق‌آمیز نیست برای همین می‌داند که بسیاری همچون مهدی پشت او ایستاده‌اند

وی بیان کرد: می‌خواهم بگویم که «مهدی» چشمانت را باز کن و ببین چگونه یار امام (ره) و نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس را مردم تبریز در برگرفته‌اند؛ بی‌شک آذربایجان در این میدان سخت فرزند رشید و غیرتمند خود را تنها نمی‌گذارد و با رای خود از میرحسین و شرف خود حمایت می‌کند؛ به امید اعتلای آرمان‌های امام (ره) و شهدا با دولت میرحسین موسوی.همسر شهید باکری در پایان با حرارت فراوان گفت: پس «یک یا حسین تا میرحسین» و جمعیت انبوه حاضر در استادیوم، این جمله را تکرار کردند
* در ادامه از زهرا رهنورد به عنوان یار زندگی مهندس موسوی دعوت شد تا برای سخنرانی حاضر شود که این حضور با تشویق طولانی مردم مواجه شد.رهنورد در این هنگام به آذری سخن گفت و افزود: من اگر فارس هستم دومین وطنم تبریز و آذربایجان است. این سخنان او که به زبان آذری بود با استقبال بیش از حد مردم مواجه شد.رهنورد در ادامه به فارسی گفت: آذربایجان سرزمین سلحشوران، مبارزان و کسانی است که برای اسلام جان و خون داده‌اند. آذربایجان مثل سهند و سبلان سرافراز است.رهنورد در پایان سخنان خود گفت: «یاشاسین آذربایجان


* میرحسین موسوی در میان استقبال پرشور مردم برای سخنرانی پشت تریبون قرار گرفت و با زبان آذری به بخشی از شعر شهریار اشاره کرد و در ادامه با استعاره گرفتن از شعر شهریار گفت: حیدربابا مرا به سرزمینم آوردی و من اکنون به خانه خود آمده‌ام. در حالی که بارش باران شدت گرفته بود جمیعت حاضر در استادیوم به تشویق موسوی ادامه دادند


* موسوی هنگامی که گفت،من فرزند آذربایجانم؛ مردم یک صدا فریاد زدند «آذربایجان اویاخدی موسوی یه دایاخدی»(آذربایجان بیدار و پشتیبان موسوی است).میرحسین که سخنانش را به آذری بیان می‌کرد در اواسط صحبت‌هایش از حاضران اجازه خواست که به فارسی سخن بگوید


*هنگامی که موسوی از تغییر معادله در سرانه اقتصادی و سرمایه‌گذاری و وضعیت موجود اقتصادی و برنامه‌ریزی کشور سخن گفت، مردم یک‌صدا فریاد زدند «ما دولت سیب‌زمینی نمی‌خواهیم


موسوی روز سه شنبه در آخرین برنامه نخستین روز سفر خود به آذربایجان شرقی با جمعی از علما و طلاب آذربایجان شرقی دیدار و گفتگو کرد


بر اساس اعلام ستاد تبلیغاتی میرحسین موسوی در آذربایجان شرقی، این کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری امروز علاوه بر دیدار با نخبگان و صنعتگران استان در جمع دانشگاهیان تبریز حاضر شده و سخنرانی خواهد کرد


با وجود اینکه مسئولان ستاد تبلیغاتی موسوی، سفر وی به خامنه را در برنامه رسمی اعلام نکرده اند اما گزارش خبرنگارمهر حاکی است موسوی هنگام ترک آذربایجان شرقی به زادگاه خود خواهد رفت. ارومیه مقصد بعدی سفر تبلیغاتی میرحسین موسوی است

Monday, May 18, 2009

این بار صنایع دستی

در هفته ای که گذشت شاهد برکناری یکی از مدیران لایق استان بودیم طبق شنیده ها، خداوردی کریم نژاد مدیر زحمتکش صنایع دستی استان به علت حضور در جلسه سخنرانی دکتر خاتمی از کارش برکنار و شامل مهرورزی عصر حاضر گردیده است کریم نژاد از مدیران فرهنگ دوست ،دلسوز، درد شناس، کاردان، لایق و شایسته استان بودند که چند دهه به مردم شریف خدمت کرده اند درست است که اینگونه اقدامات خللی برشایستگی و وجدان کاری ایشان وارد نمی کند ولی درماندگی مدیران مافوق ایشان ، در عدم تحمل وی را نشان میدهد این نه اولش هست و نه آخرش، منتظر باشیم تا برکناری های دیگر
عزیز دوستوم کریمنژاد دایانگینن داغلار کیمی
قیشده اولسا باهار چاغی دالغالنسن چایلار کیمی

Friday, May 8, 2009

نظر خواهی

روز گذشته با جمعی از دوستان موثر در امر انتخابات از تبریز به قصد مناطق مرزی راه افتاده و با عده ای از مردم شریف منطقه دیدار و مسئله مهم انتخابات ریاست جمهوری را در میان گذاشته و با هم تبادل اطلاعات کرده و از کم و کیف موضوع همدیگر را مطلع نمودیم مردم نظرات مختلفی داشتند و هرکدام از هر دری سخن رانده و آرای خودشان را با اندک تغییراتی اعلام می داشتند
مشخص است نظر ما مهندس موسوی بود و جالب است که اغلب مردم این نظر را تایید کرده و در تکمیل آن از موسوی با نام نیک یاد می کردند البته هنوز آرای کمیته امدادی ها ، سیب زمینی بگیران و دریافت کنندگان وجوه نقدی زیاد در اعلام آرایشان جدی به نظر نمی رسیدند
در یکی از شهرها با عده ای دیگر از مردم خوش و بش کرده و نظر آنها را جویا شدیم که یکی از آنها با ظرافت کامل وخاص گفت : ما به نخست وزیر موسوی رای خواهیم داد همان شخصی که بیست سال است خانه نشین شده است و این برای ما جالب بود و امیدوار کننده
شب را به یکی از آبادی ها رسیده و اطراق نمودیم و فعالیت را با جلسه شروع کرده و بعد، پایان شب را با تلفن کردن به دوستان به انتها رساندیم
امروز را نیز با عده ای دیگر از مردم ارتباط برقرار کرده و آنها را از موضوع مطلع ساختیم و بعد از ظهر منطقه را به قصد تبریز ترک و در محلی برای استراحت کوتاه توقف کردیم در همان محل یکی از دوستان که در ستاد تهران مستقر هستند به دوستمان زنگ زده و جویای وضعیت انتخاباتی شدند که دوستمان داشت توضیح می داد که نام یکی از دوستان همراه ما هم برده شد که ظاهرا" بر مذاق دوستمان که در تهران در ستاد آرمیده و از همانجا استان را هدایت میکند خوش نیامده و تقریبا" همه دوستانمان را با ناراحتی مواجه ساخت لازم به یادآوری است که این دوست ما و آن دوست تهران نشینمان همدیگر را از اوایل انقلاب شناخته و از مواضع همدیگر مطلع هستند
البته بعدا" همگی مسئله را بررسی کرده و تصمیم گرفتیم که به فراموشی بسپاریم چرا که اینگونه افراد به دنبال مطامعی هستند که شاید دوستان خط مقدم اصلا" در فکرش نیستند و به خاطر صداقت مهندس موسوی و نجات از وضع موجود، با ایشان همکاری میکنند نه به خاطر سفارشات تهران نشینان و کنترل از راه دور دوستان
18/2/1388

Sunday, May 3, 2009

انتخاب دهم

این روزها در بین مردم بحث انتخابات به آرامی وبا احتیاط در جریان است کنار کشیدن خاتمی تقریبا" یک نوع سردرگمی را برای نسل جوان و روشنفکران ببار آورد حضور خاتمی تنور انتخابات را گرمتر می ساخت و تعداد بیشتری از مردم در پای صندوقهای رای حاضر میشد و این یعنی رونق بخشیدن به میدان خاموش انتخابات که مورد پسند انحصار طلبان نبوده و نیست خاتمی کنار کشید ولی ارثیه ای را به یادگار گذاشت که مسیرهای مختلفی را در پیش روی مردم قرار داده است موسوی گرانسنگ ترین ذخیره انقلاب اسلامی است که چندین عنوان را با خودش یدک میکشد درست است که خاتمی ایشان را به مردم سفارش کرده و می کند ولی ایشان خودش نیز دارای مشخصه هایی از بدو انقلاب است که هرگز نمیشود نادیده گرفت
موسوی یادگار انقلاب است او در سختترین روزهای کشور در پست نخست وزیری انجام وظیفه کرده و دارای خاطرات بسیار ارزشمندی در بین مردم است
او یادگار امام(ره) است چرا که تا آخرین زمان ممکن آن حضرت از ایشان حمایت کرده و از دولت ایشان دفاع نمودند او صادق و پاک بوده و از جنس مردم است او برنامه ریز بوده و به کارهای با برنامه اهمیت می دهد ایشان جهانی فکر کرده و توسعه نگر میباشد او آزادی خواه بوده و از آزادی فکر و اندیشه دفاع میکند او انسان متواضع و در عین حال دارای قدرت تصمیم گیری فوق العاده است او هنرمند بوده و هنر اداره کشور خوب ایران را داراست مهمتر اینکه او فریبکار و سیاه نما نیست
ایشان دارای خاطرات زیاد در بین رزمندگان اسلام است چرا که کشور را در زمان جنگ به نحو مناسب اداره کرده است
پس در این گیر و دار انتخابات که چندان هم تنورش داغ نیست یکی از مسیرهای سیاسی کشور با موسوی تعبیر و تفسیر خواهد شد و افرادی با موسوی خواهند بود که امام (ره) را قبول داشته و دارند و همچنین به مدیریت ایشان اعتماد می کنند و هم ایشان را برای اداره کشور رو به جلو اصلح می دانند
یکی از دوستان که در ستاد موسوی فعالیت میکند تعریف می کرد که موسوی موسوی است و به هیچ جناح و حزبی تعلق ندارد البته متاسفانه این هم امروزها رسم شده که در اذهان بعضی از دوستان، حزب ستیزی دیده میشود که جای بحث دارد ولی نظر ایشان این بود که ایشان فراحزبی هستند و وابستگی به مردم دارند نه به جریان خاصی و بگذریم از این که احزاب هم از طریق تایید مردمی شکل میگیرند
از این بحثها که بگذریم بایستی در این فکر باشیم که فضای انتخاباتی را فعالتر سازیم که البته امکانات لازم هم برای این کار به آن صورت وجود ندارد رسانه ملی به رسانه تک صدایی و دولتی تبدیل شده و روزنامه ها کاملا" در اختیار جریان خاص قرار دارند و مردم عادی هم که به آن صورت با وبلاگ و غیره در تماس نیستند و لذا کار موسوی و سایرین که در یک شرایط نابرابر قرار گرفته اند واقعا" سخت بوده و فقط امید به مردم مانده که به نوعی بازار انتخابات را گرم نمایند تا شاید خودشان از وضعیت موجود که تحقیر شدن مردم را به دنبال داشته و دارد نجات پیدا کنند
رویکرد مردم آگاه به وضع موجود نشان از عدم تایید آن است و هرگز این مسئله زیر سئوال بردن حاکمیت کلان کشور نیست بلکه حکایت از ضعفهای مجریان در زمینه های مختلف دارد و برای عدم تکرار آن حضور هر چه پور شور مردم ضروری است
انتظار از مردم همیشه آگاه ایران این است که بار دیگر آفریننده تغییر اساسی در سیستم اجرائی کشور بوده و از این مسیر یکبار دیگر در خدمت به خودشان پیشقدم باشند
اینکه کشور به سوی پرتگاه هدایت میشو جمله سنگینی بوده که یکی از کاندیداهای اصولگرا بر زبان رانده و حیرت جناح حاکم را بر انگیخته است پس وضع کشور مساعد نیست و نیاز به دگرگونی اساسی در سیستم اجرائی دارد اعتماد به موسوی و رای به ایشان کشور را به سوی آرامش و توسعه پایدار رهنمون شده و وطن را بر همه آحاد آن امنتر خواهد ساخت

Sunday, April 5, 2009

روز جمهوری اسلامی

روز جمهوری اسلامی و سیزده بدر 1388
روز دوازده فروردین یادآور خاطره بس بزرگی برای دوستان و بنده است یادم نمی رود که همان روز در خداآفرین با سایر دوستان مشغول انجام وظیفه بودیم
فراموشم نمی شود که با یک دستگاه تراکتور به رانندگی و مالکیت قیطرن از روستای کلاله صندوق رای را از خمارلو به طرف روستاهای کلاله – دارانق و قرچیلر روز یازدهم فروردین 1358 از مسیر جاده مرزی حمل کرده و شبانگاه به محل رسیده و برای فردا آماده شدیم روز 12 فروردین ماه اهالی به سفارش امام (ره) به جمهوری اسلامی آری گفتند و عده ای از روستائیان هم که توان و امکان حضور نداشتند شناسنامه هایشان را فرستاده بودند تا با مهر رفراندوم تبرک گردند که این کار هم انجام شد و تقریبا" صد در صد مردم به جمهوری اسلامی رای دادند
روز مذکور از حافظه تاریخ پاک نخواهد شد و همیشه برای زحمتکشان آن روزگاران نقطه عطفی در زندگیشان تلقی خواهد شد
ما همین روز در سال جاری از تبریز با دوستان و اقوام راهی ده تاریخی و زیبایمان مردانقم شده و شب را در منزلمان که در نزدیکی دهمان واقع شده اطراق کردیم مناظر بسیار زیبای باغات و رودخانه ها صفای بیشتری به حضار بخشیده بود شب استراحت کرده و برای صعود به چشمه هزرگه Hazargah در نزدیکی قره چی چشمه سی در روز سیزدهم برنامه ریزی کردیم
13 فروردین ماه
امروز که روز انسیت با طبیعیت نامیده می شود ساعت 40/7 صبح از منزل حرکت و بعد از دو ساعت طی مسیر به چشمه مذکور رسیدیم شیب کوه تا 75 در صد برآورد میشد که وجود درختان خاردار مسیر هم بر صعوبت حرکت افزوده بود
آقایان مهندس آذرنژاد – آقا مجتبی از کرمانشاه – علی قره و بنده با هم این مسیر را طی کردیم بعد از رسیدن در کنار چشمه هزرگه چایی بسیار خوش طعمی را درست کرده و صبحانه مناسبی را صرف نمودیم در این میان سخنان زیادی از هر موردی تحت بررسی و مباحثه قرار گرفت که در نوع خوش آموزنده بود
موقع برگشت از مسیر خدیم مزاری یا خدی مزاری و قوروق که پوشیده از درختان کاج قدیمی برای سد مسیر سیل به ده می باشد به طرف قبرستان قدیمی ده حرکت کردیم در مسیر مربوطه قبر دسته جمعی قدیمی مشهود بود که خوشبختانه فعلا" دست سودجویان به آن نرسیده است مسیر با شیب تند را پایین آمده و به بالای جولان داشیJulan Dashi رسیدیم و آنجا خاطرات زیادی از جلو چشمان ما گذر کردند و مهندس آذرنژاد اشعاری را در وصف طبیعت سرودند و دستی بر دامن ادبیات فولکولوریک دراز کردیم
زمانی که حدود 10 ساله بودم اهالی یک راس کل کوهی را در همان محل تقیب و بعدا" گرفته و سربریده و خورده بودند یادم افتاد و یا اینکه گوساله های خودمان را به همان محل برای چرا می بردیم یادم آمد و مرا منقلب کرد آن زمان و این زمان همه اش متفاوت از همدیگر ولی مکمل هم ،ما را به وجد آورد و گاها" هم متاثرمان ساخت
هرچه بود بعد از دو ساعت راهپیمایی سخت به ویلا برگشته و مشغول استراحت شده و کفته لذیذی را در ناهار صرف کردیم
به علت گرم شدن هوای منطقه روستای مردانقم واقعا" عین بهار زیبا شده و با توجه به سلیقه اهالی ،رودخانه ها و کوچه ها و کلیت روستا تمیز و پاکیزه مانده است روز سیزده بدر بیش از ظرفیت کناره های رودخانه ها و باغات گردشگر آمده بودند و این نشان از برخورد خوب اهالی با مسافرین است امیدوارم که این برخورد خوب همه ساله ادامه داشته باشد مردانقم قابل قیاس با روستاهای همجوار نبوده و از قدمت و تاریخچه بسیار وزین و متین برخوردار است و لذا اغلب مسافرین هم انسانهای ادیب وتاریخ پسند و نظافت دوست بودند که از همه آنها هم که از آلودگی منطقه جلوگیری میکردند تشکر و قدردانی میکنیم
روز جمعه 14 فروردین ماه علی رغم میل باطنی، دهمان را به قصد تبریز ترک کردیم

Sunday, March 29, 2009

فروردین سال 1388

پایان سال 87 نگرانی مردم را از بابت خشک سالی و دیگر مسایل اقتصادی فزون ساخته و برای حل شدن این مسائل مردم امیدشان را به خدا بسته و منتظر شروع پربرکت سال 88 بودند
روز اول سال با آرامش و دید و بازدید مردم شروع شد گویی که مردم اصلا" همدیگر را ندیده بودند چنان به روبوسی و احوالپرسی می پرداختند که حسرت در دل انسان زنده می شد ما هم به تبع از فرهنگ دیرین کشورمان ،بعد از تغییر سال به دیدار برادران شتافته و روزمان را به پایان بردیم
روز دوم به فرودگاه رفته و به تهران پروازنموده و از آنجا به کرمانشاه جهت دیدار اقوام پسرمان پرواز کردیم عروس و پدرشان با کمال احترام و با دسته گلی به استقبالمان آمده و ما را به خانه پرمهرشان هدایت و ناهار را با هم صرف کرده و عصر سری به نقاط مختلف شهر زدیم و برای شام منزل یکی از اقوام آنان رفته و بعد از خوردن شام سری به مسایل سیاسی از جمله انتخابات ریاست جمهوری زده و کاندیداهای موجود را سبک و سنگین کردیم
نظرها مختلف بود عده ای معتقد بودند که وضع موجود حفظ میشود و عده دیگر از پیروزی سایر نامزدها دفاع می نمودند خلاصه آن شب با همه بحثها به پایان رسیده و برنامه فردا را مشخص کرده و به منزل برگشتیم
صبح زود جهت کوه پیمایی به کوه تاق بستان رفته و یک ساعتی را صعود کرده و واقعا" لذت بردیم و سپس به خانه برگشته صبحانه خورده و جهت رفتن به منطقه ای بنام نیژی بران( محل رویش عدس) آماده شده و سپس بعد از 45 دقیقه راه با ماشین در کنار چشمه ای پر آب در روستای نیژی بران چادر زده و مشغول استراحت شده و سپس ناهار را در کنار همان چشمه صرف نمودیم بعد از ظهر هم حدود بیست دقیقه به کوه همان روستا صعود کرده و تغییر آب و هوا دادیم
عصر به شهر برگشته بازهم جهت شام به منزل یکی دیگر از اقوام آنان رفته و با هم بحثهای مختلفی از بابت توسعه مناطق کشور انجام داده و علل پیشرفت سریع کشورهای توسعه یافته را مرور کردیم
روز چهارم فروردین را برای گردش به روستای پلنگان یا پالنگان که کاملا" کوهستانی است و در منطقه مریوان واقع شده رفتیم بارش شدید باران همه را غافل گیر کرده بود در منطقه مذکور که رودخانه پرآبی جریان دارد چشمه بسیار پرآبی نیز جاری است که اهالی استفاده های زیادی از آن میبرند از جمله آن اینکه آب چشمه را منحرف کرده و بین حدود 55 واحد تقسیم و به اهالی کرد واگذار و تاسیساتی بر روی آن احداث و جهت پرورش ماهی قزل آلا آماده نموده اند هر مالک شش واحد استخر ماهی دارد که هر کدام سالیانه 120 تن ماهی ظرفیت دارند آب چشمه به صورت ثقلی هدایت شده و بعد از جریان در استخرهای پرورش ماهی به رودخانه می ریزد
در واحد شماره 50 در یک اتاق 4×4 متری که حدود 28 نفر بودیم و هوا هم خیلی سرد بود اطراق کرده و ناهار را با ماهی کباب شده صرف کرده و و سپس عصر به شهر کرمانشاه بازگشتیم اهالی روستای پلنگان انسانهای خوب و مهربانی هستند و آن روز برای همه خوش گذشت
شب به خانه یکی از اقوام دیگر هم سر زده و از همه خداحافظی کرده و به منزل آمده و برای عزیمت به تبریز آماده شدیم
پنجم فروردین بعد از صبحانه به طرف تبریز از مسیر کردستان حرکت کردیم هوا خیلی خوب و بهاری بود ناهار را در بناب صرف و و عصر به تبریز رسیدیم از اینکه سالم و راحت به خانه رسیده بودیم به درگاه خدایمان شکر نمودیم
ضمنا" امروز روز تولد من می باشد که از طرف عده ای از دوستان پیام تبریکی هم ارسال شده است البته در بین بزرگ سالان اینگونه روزها زیاد یادآوری نمی شود و فقط برای بچه ها بیشتر مد نظر قرار میگیرد
9/1/1388 روز یکشنبه-تبریز

Saturday, March 21, 2009

آغاز سال 1388

سال 1387 با همه زیبایی ها و زشتیهایی که داشت به پایان رسید در آن سال اتفاقات مختلفی در جهان روی داد و باز هم مللی زیر فشارهای مختلف قرار گرفتند و ملل دیگر با عملکرد زورگویانه خود، سال را به پایان رساندند
عده ای کاملا" سیر و عده ای دیگر هم کاملا" گرسنه به سر بردند کشورهایی که توان کمک به دیگر همنوعان خودشان راداشتند ولی اقدامی نکردند و در عوض کشورهایی هم بودند که به جای خدمت به ملت خودشان در کامیابیهای سیاسی از سایر دول، گوی سبقت ربودند
بلوک غرب بر سر انرژی هسته ای ایران ، در اقصی نقاط دنیا، مانورهای مختلفی داده و باعث تثبیت موقعیت افرادی شد که مقبولیت چندانی مابین مردمشان نداشتند
بلوک شرق هم برای بیشتر چاپیدن مردم دیگر نقاط جهان به ظاهر در معارضه با بلوک غرب قرار گرفت و از این بابت هم به نواهایی رسید که حمله به گرجستان از آن جمله است
هرچه بود سال 1387 گذشت و سال نو پدیدار گشت روز جمعه سیوم اسفند ماه سال 1387 ،ساعت 17/13/15 ثانیه سال تغییر یافت و طبیعتا"مردم در انتظار سال نو و اتفاقات جدید خواهند ماند
در پایان سال به چند مسئله داخلی و خارجی اشاره میکنم

در سال گذشته می توان به اعلام نامزدی و انصراف خاتمی از انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد که بعد از اینکه مهندس موسوی به علت اعتراض به وضع موجود سکوت چندین ساله اش را شکسته و به صحنه انتخابات آمدند ایشان طی بیانیه ای از انتخابات کنار کشیده و مسیر را برای رونق بخشیدن به اصلاحات برایشان هموار ساختند و در عالم سیاست با این اقدام، اخلاق ، سلیقه و ایثار بی نظیری را به یادگار گذاشتند
اتمام دوره اقتدار جمهوری خواهان در امریکا و سرکار آمدن یک سیاه پوست ،ادامه اشغال عراق و افغانستان از سوی امریکا ،بوجود آمدن بحران مالی در آمریکا و اغلب کشورهای دنیا، تجاوز اسرائیل به فلسطین اشغالی ،حکم دستگیری عمرالبشیر رئیس جمهوری سودان و ترور خانم بی نظیر بوتو در پاکستان از جمله موارد مورد بحث سال گذشته می باشد
از رسانه ملی در روز عید نوروز مردم بهره چندانی نبردند و مراسم تغییر سال بیشتر به مراسم مذهبی شباهت داشت تا شادی و جشن و سرور. در صورتی که عید نوروز بیشتر عید تغییر طبیعت است و نمی توان به سایر مسایل ارتباط داده و مصادره اش کرد.
یادش بخیر روزگاران گذشته که مراسم تحویل با چه عناوین و منظره ها و سنن دلچسب و فوکولوریک برگزار میگردید و چقدر انسانها شادی می کردند و واقعا" سال تغییر می یافت و طبیعت از زمستان به سوی بهار حرکت می کرد بطوریکه حالا هم خواهی نخواهی همین پروسه طی میشود
مراسم چهاشنبه سوری که از طرف بعضی از علما هم خرافی تعبیر شده بود تبدیل به جنگ و گریز شده و آرامش مردم را به کلی گرفته بود البته این رسم کهن اگر مثل سالیان گذشته دور برگزار می شد جای مباهات داشت اینکه به آرامی آتشی روشن کنند و از روی آن بپرند و یا از روی آب رد شده و درد و بلای خودشان را به آب میریختند و یا از زیر ریشه درختهای کهن گذشته و احساس آرامش می کردند و در واقع مزاحم مردم نشده و مشغول تکرار سنن خودشان بودند بسیار بهتر از آن بود که با ریختن مامور و سرباز از اقدامات غیرقانونی و غیر معمول عده ای ممانعت میشد
آخرین تمرین صف را برای مردم، مسئولین فروش میوه های بی کیفیت و به ظاهر ارزان در سطح شهرها ، بوجود آورده و برای سال جدید به یادگار گذاشتند
زیاده از اینها خوانندگان عزیز را به زحمت می اندازد امید است که سال نو، سال شادیها و سال زیباییها برای مردم شریفمان باشد شکوفه ها بشکفندو همه جا گل باشد مردم گل بگویند و گل بشنوند.بدینوسیله من هم بنوبه خودم شروع سال جدید را که به عنوان عید مقدس در بین مردم می باشد به عموم ملت و دوستان گرامی تبریک عرض میکنم

Tuesday, March 17, 2009

خاتمی انصراف داد

بیانیه مهم سید محمد خاتمی



نواندیش: بیانیه انصراف سید محمد خاتمی از ادامه حضور در عرصه انتخابات به عنوان نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شامگاه 26 اسفند ماه منتشر شد

به گزارش نواندیش ، حجت الاسلام والمسلمین خاتمی در این بیانیه آورده است با وجود انصراف، به حضور فعال خود در صحنه برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات ادامه خواهد داد

محوراین بیانیه "تصمیم اخلاقی فراتر از کسب قدرت"است و خاتمی با تاکید بر این اصل، کناره‌گیری خود را از ادامه حضور در رقابتهای انتخاباتی اعلام کرده است

در این بیانیه سید محمد خاتمی به حضور فعال خود در صحنه انتخابات و تلاش برای اجماع نامزدهای انتخاباتی تاکید دارد

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرده است که همچنان برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات، حضوری فعال خواهد داشت

به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی متن کامل بیانیه انصراف وی از حضور در انتخابات ریاست جمهوری دهم به عنوان نامزد انتخابات بدین شرح است

"بسم الله الرحمن الرحیم

زادروز همایون حضرت پیامبر بزرگ اسلام (ص) و فرزند والاگهرش حضرت امام صادق (ع) را به ملّت شریف ایران و همه دوستداران حق و فضیلت شادباش می گویم و در آستانه سال نو، روز و روزگاری سرشار از شادابی و پیروزی را برای همه هموطنان عزیزم و همه کسانی که به صلح در جهان و کرامت و حرمت انسان در هر جا باور دارند آرزو می کنم

سی سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که هزینه ای سنگین برای آن پرداخته شده است می گذرد و ملت بیدار ایران بحرانهای بزرگی را با پیروزی و سرافرازی پشت‏سر گذاشته است و دست آورد های بزرگ معنوی و مادی او در این دوران کم نیست ولی تا رسیدن به اوج آرمانهای بلند تاریخی خود راه درازی در پیش دارد که به لطف الهی و بیداری و استواری و همت فرزندان دلیرش برای رسیدن به آنها امیدوار است

بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام(ره) در تبیین نظری و عملی این نظام همواره رأی مردم و حضور فعال و مسؤولانه آنها در صحنه را اصل می خواندند و جریان انتخابات آزاد و سالم در جمهوری اسلامی را به ضرورتی اصیل و غیرقابل خدشه می دانستند

اینک در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بار دیگر همه ما ایرانیان در برابر آزمایشی مهم قرار گرفته ایم، آنچه می تواند امید به آینده بهتر را زنده نگهدارد. حضور آگاهانه، مسؤولانه و فراگیر ملت است که هر مانعی را از پیش رو برخواهد داشت و من نیز در هر شرایطی نقش و وضع خود را جدا از نقش و وضع ملت شریف ندانسته و نمی دانم و در تمام دوران مسؤولیت رسمی و پس از آن ضمن تأکید بر آرمانهای والای انقلاب همچنان در راه تقویت جامعه مدنی و تبیین گفتمان اصلاحات در متن جامعه از هیچ کوششی دریغ نکرده و نخواهم کرد

درخواستهای گسترده‏ی اقشار مختلف و وسیع مردم در سراسر کشور مرا بر آن داشت که با وجود همه مشکلات، تنگناها و موانع به عنوان نامزد این دوره از انتخابات اعلام حضور کنم. در حالی که پیش از آن گفته بودم که ترجیح من چنین است تا در موقعیتی غیر از مسؤولیت ریاست جمهوری دین خود را به مردم و کشور بپردازم و بر این باور بودم که دیگرانی که شایسته اند در عرصه حاضر و فعال باشند. بحمد الله قبل از من بزرگانی اعلام حضور کردند و اینک جناب آقای مهندس میرحسین موسوی هرچند دیر، آمادگی خود را برای نامزدی به طور رسمی اعلام کرده اند

ضمن سپاس فراوان از همه محبت هایی که از دوستداران اسلام و ایران از جمله احزاب و تشکلهای مختلف و نخبگان و اندیشمندان و هنرمندان و بالاتر از همه از سوی توده های پرشور مردم در سراسر میهن عزیز نصیب من شده است و نشانه این شور پرشکوه را همگان در سفر کوتاه من به استانهای فارس، کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر دیدند و بخصوص با تشکر از نسل جوان و بیداردل که شور و شعور تأمل برانگیز خود را بیش از پیش نشان دادند، اعلام می کنم که به یاری پروردگار همچنان و همواره در کنار مردم از عزت اسلامی، عظمت ایران و سربلندی ایرانی در همه حال و در همه جا در حد توان خود دفاع کرده و خواهم کرد. ضمن تأکید بر این نکته که همه ما باید میدان و عرصه انتخابات را از بازیگرانی که چشم به تفرقه نیروهای اصلاح طلب و خواستار تغییر دوخته اند بگیریم و همه تلاش خود را برای برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم معطوف کنیم، انصراف خود را از نامزدی در انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام می دارم، اما همچنان با همه توان با فعالیت مستمر و حضور در صحنه اجتماع لحظه ای از آرمانهای مردم و مسؤولیت خود در برابر آنان فاصله نخواهم گرفت. در این شرایط حساس و خطیر نکته هایی را یادآور می شوم

حرکت اصلاح طلبانه که تباری روشن و پیشینه ای تاریخی دارد، حرکتی است مستمر که از متن جامعه (نه بالضروره از حکومت و قدرت) می گذرد. آرمانهای این حرکت در افقی قرار دارد که فاصله ما با آن کوتاه نیست، ولی آنچه باید به فوریت به آن اندیشید، "تغییر سازنده" در وضعیت کنونی کشور و در روال مدیریت آن است. در عین احترام به همه مسؤولان و دست اندرکاران امور و عرض خسته نباشید به همه آنان، می گویم که شیوه عمل و راهکارها و راهبردها (اگر واقعاً راهبردی وجود داشته باشد!) اکنون منجر به ظهور و بروز مشکلات فراوان و اساسی برای انقلاب، کشور و مردم شده است که رفع آنها نیز همتی بلند و شکیبایی فراوان می طلبد. بنابراین در این برهه حساس اندیشیدن به تغییر و تلاش برای تحقق آن، رسالت و وظیفه همه کسانی است که به ایران، به مردم و خواسته های مبرم آنان و به آرمانهای انقلاب می اندیشیدند

وحدت و پرهیز از تشتت رأی و تصمیم برای همه کسانی که گذر از وضع فعلی و رسیدن به وضعیتی بهتر را باور دارند، امری ضروری و پاس داشت آن مقتضای خرد است

هنگامی که گفتم «یا من یا مهندس موسوی» در عین احترام به همه عزیزانی که در عرصه انتخابات حضور داشته یا خواهند داشت، به این ظرایف نظر داشتم:

اولاً: به اهمیت انتخابات، ضرورت پیروزی در آن، لزوم تغییر وضع فعلی در جهت مصالح کشور و اصلاح در حد توان و امکان، یکپارچگی نیروهای تغییرخواه و پرهیز از مخدوش شدن ضرورت های فوق با طرح گفتمانهای متفاوت، (ولو یکسان در اصول) توجه داشتم و لذا با فرض آمدن جناب آقای موسوی نمی آمدم و حالا نیز نمی مانم

ثانیاً: جناب آقای مهندس میرحسین موسوی دارای شخصیتی اخلاقی، آزاداندیش، متعهد به اسلام و انقلاب و مردم، از سرمایه های ارزشمندی است که در موقعیت های خطیر و حساس، صداقت و شایستگی خود را در خدمت به کشور و ملت نشان داده اند. همچنانکه برادر گرانقدرم، حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای کروبی نیز از نیروهای ارزش مدار، رنج کشیده پیش و پس از انقلاب، مخلص و شایسته است که همواره در خدمت مردم و انقلاب بوده اند و همچنین دیگر عزیزانی که آمدن خود به صحنه انتخابات را بزرگوارانه منوط به نیامدن من کردند، همگی بزرگواران شایسته اند

ثالثاً: بر این باورم که جناب آقای مهندس موسوی، برای ایجاد تغییر در شرایط کنونی شایستگی لازم را دارند، هرچند ممکن است تفاوت ها و تمایزهایی در نظر و عمل وجود داشته باشد، اما مهم آن است که این عزیز نیز به آرمانهای انقلاب و ملت پای بنداند و از حقوق و آزادیهای بنیادین و حاکمیت مردم بر سرنوشت و مصالح ملی و حیثیت بین المللی کشور به جد دفاع کرده و می کنند

رابعاً: حضور در انتخابات برای پیروزی است، نه یک تفنن پرهزینه و بر این باورم که ایشان زمینه کسب آراء و انتخاب از سوی مردم را دارند، البته در صورتی که همه ما هوشیارانه و واقع بینانه عمل کنیم

خامساً: آنچه باید بیش و پیش از هر چیز مد نظر باشد، پیروزی اخلاقی است که اگر چنین باشد، نتیجه انتخابات هرچه باشد اخلاق مداران پیروز خواهند بود و شائبه رقابت بر سر قدرت برای من که همواره بر اخلاق تأکید داشته و دارم، امری است که همه تلاش خود را در رفع آن به کار خواهم برد. حال که جناب آقای موسوی به صحنه آمده اند، با اجتناب از هرگونه گفتار یا عملی که موجب تفرقه باشد، نیاز به ایجاد فضای شاداب وحدت و همدلی است. هر عملی که به تشتت آراء و اختلاف نظر خواستاران «تغییر» - در هر جبهه و جناحی که باشند- بیانجامد، در پیشگاه خداوند و نزد مردم قابل گذشت نخواهد بود

من به حکم وظیفه اخلاقی و برای پرهیز از هرگونه پراکندگی در آراء و با ایمان کامل به توان و مرجعیت مردم که «میزان» رأی آنان است و باید آرائشان در حد امکان به نقطه واحدی سوق داده شود، از صحنه نامزدی انتخابات کنار می کشم تا به یاری خداوند تغییر و بهبود اوضاع بهتر و کم هزینه تر در دسترس قرار گیرد و با این کار می کوشم تا امکان بهره برداری سوء را از کسانی که پیروزی خود را در القاء اختلاف و نیز تشتت آراء در جبهه گسترده خواستاران تغییر می جویند بگیرم

بر این پایه از همه افراد و شخصیت ها و گروههای فعال در عرصه انتخابات می خواهم با تأکید بر موازین اخلاقی و پرهیز از واکنشهای احساسی راه را بر هرگونه پیش داوری و سوء تفاهم ببندند و چشم اندازی نو برای تأثیرگذاری در سرنوشت انتخابات پیش رو بگشایند

به برادران عزیزم آقایان کروبی و موسوی نیز صمیمانه عرض می کنم که مدبرانه و دلسوزانه صحنه را با تفاهم چنان مدیریت کنند که خدای ناخواسته به تفرقه و تشتت نیانجامد و می دانم که این عزیزان همه تلاش خود را در این راه به کار خواهند برد، ان شاء الله

در اینجا بار دیگر از همه بزرگوارانی که به من اظهار لطف کرده و می کنند سپاسگزاری می کنم و به ویژه به جوانان عزیزی که داوطلبانه و بی هیچ چشمداشتی منشاء شوری دل انگیز و تحرکی مؤثر در جامعه شدند عرض می کنم که ما می توانیم در کنار هم و با بهره گیری از فضایی که ان شاء الله بازتر از فضای کنونی خواهد بود، در جهت خواستهای تاریخی ملت و آرمانهای بلند اصلاح طلبانه و برای تقویت ارزشهای اصیل انقلاب و اعتلاء میهن و آزادی و حقوق اساسی ملت و عدالت همه جانبه و بالابردن وجهه و اعتبار مردم ایران در کشور و در منطقه و جهان حرکت کنیم

ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب"

سیّد محمّد خاتمی