Tuesday, November 5, 2013

ماه محرم


ماه محرم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
امروز دلم خیلی گرفته است نه از بابت مشکلاتی که برای یک انسان حادث می شود بلکه از بابت شروع ماه محرم و ماه عزاداری حسین (ع) که چگونه خانواده آن بزرگوار در این ماه با گرفتاریهای واقعا" جان سوز مواجه شدند و اسیر شقی ترین مردمان روزگارشان گردیدند
داشتم تلویزویون نگاه می کردم و بطور زنده از کربلای معلی برنامه پخش می شد خبرنگار شبکه سه از کربلا می گفت از روزی که اولاد و عائله اش وارد کربلا می شدند از سال 61 هجری می گفت از شباهت شمشیرها و نیزه های دشمنان و راهزنان لشکر کفر می گفت اینکه بچه های خانواده حضرت حسین (ع) آن سلاحها را به درختان نخل تشبیبه می کردند و از بابایشان و مادرانشان سئوال می کردند که آیا ما به مقصد رسیده ایم و آنها نمی دانستند که چه سرنوشتی برایشان عدو پیش بینی کرده است
ظهر یکی از دوستانم زنگ زده و گفته بود که عصر به کربلا پرواز می کند آهی کشیده و با خود گفتم من هم نذر داشتم ولی گویا خدا قبول نکرده است اگر می پذیرفت من هم مسافرش می شدم زوارش می گشتم شب که همین برنامه را پخش می کرد زنگی به او زده ولی فورا" قطع کردم ظهر گفته بودم که مرا هم دعا کند او فوری زنگ زد ولی جواب نداده و این دفعه دیگر نخواستم از او بخواهم و با خدایم گفتم اگر لایق باشم خودش روزی قسمت می کند چرا از بنده اش بخواهم مگر خودش نمی شنود و من بنده او نیستم غمین گشته  و چنان گریستم که گویی عزیزی از دست رفته است وانگهی چه عزیزی بالاتر از شهدای کربلا هست ؟
ماه محرم ماه شروع در به دری خانواده امام سوم شیعیان جهان است ماه سیاه و ماه ناله و آه است ماهی است که در آن باطل بر حق هجوم برد و همه هستی یک امام را طعمه شراره های آتش عناد و بی خردی ساخت به یغما برد و بچه هایش را آواره و اسیر نامردان روزگار گرداند خیمه ها را تاراج کرد مثل یک حاکمی که همه چیز یک ملت را غارت می کند آن حاکم هم همان زمان همه چیز یک قوم والا مقام را به دست نامحرم سپرد درست است که خون بر شمشیر پیروز شد ولی آوارگی بچه ها ،سوختن خیمه ها ،به سر نیزه زده شدن سر مبارک امام سوم ما،آه دل زینب،بیماری حضرت سجاد و دیگر آلام و دردها مگر فراموش شدنی هستند ؟ هنوز صدای آه و ناله حضرت سکینه در گوش هر انسانی پژوواک می کند دل هر انسان سنگ دل را می لرزاند ولی در این مانده ام که چرا آن زمان از آن همه انسان یکی به این فکر نیفتاد که خانواده های آل رسول اکرم(ص) را از گرفتاری نجات دهد و درد دل حضرت زینب را صد چندان نکند و دشمنی با فرزندان پیامبر اسلام را تداوم نبخشد
مانده ام که چرا باید زمامداری این قدر بر حق غلبه می کند و از ناحق دفاع می نماید مگر عمر این حکومتها چقدر بوده است که برایش حقی ناحق گردید و ناحق حق جلوه داده شد ؟ مگر ملک ری و شام و... چقدر ارزش داشت که چشمان شمر و یزید را کور ساخت و یزید هر چه داشت در این راه باخت
 باز مانده ام که چرا الآن علی رغم این همه آگاهی مردم و مسئولین هنوز در دنیا ظلم مقدمه و ابزارحکومت عده ای شده است و ظلم به ظاهر روش مناسب تسلط عده ای بر دیگران در این عالم گشته است