Saturday, February 21, 2009

حاجی آقا

داستان از این قرار است که شب جمعه تاریخ 1/12/1387 در دهمان میهمان یکی از اقواممان بودیم که یکی از فرهنگیان نیز حضور داشتند صحبت های زیاد و متنوعی گفت و شنود شد و آخرالامر بر سر کیفیت تحصیل و آینده دانش آموزان بحثهای خوبی بعمل آمد و فرهنگی مربوطه نسبت به وضعیت موجود اعتراض داشت و لب به سخن گشوده و از کیفیت تدریس و تحصیل گله کرد
او معتقد بود که به علت حمایت یکی از مسئولین از رئیس فرهنگ منطقه , اکثر فرهنگیان از مسئله ناراضی بوده و اهمیتی به امور داده نمی شود هر کس اعتراض کند مسئول مربوطه او را به حاجی مذکور ارجاع داده و به حسابش می رسند علی رغم اینکه رئیس خودش هم خسته شده و حوصله اداره امور را ندارد ولی حمایتهای حاجی همچنان ادامه دارد فرهنگیان به دستورات ایشان گوش نمی دهند و معلمین تقریبا" تدریس را رها شده تلقی میکنند
او شاهد قضیه ای بوده که گفته هایش را تایید می کرد او دیده بود که یکی از اهالی به دفتر رئیس آمده و به او گفته که پسرش در انتخابات حاجی بیست روزی کار کرده و رئیس نباید به ایشان سخت بگیرد و حتی گفته که روزهای آینده حاجی مهمان ایشان است و گوسفند سر خواهد برید و رئیس هم می توانند برای تجدید دست بوسی بیایند
کرامات این چنینی حاجی و یارانش زیاد است از آن مسایل رد شده و از کفیت درس و مشق سئوال کردم ایشان باز هم گلایه های گوناگون کرده و مسایل را زیر سئوال برده و گفتند اصلا" کنترل و بازرسی رنگ باخته کسی با درس و معلم کاری ندارد فقط از فرهنگیان بالا بودن تعداد قبولی ها را میخواهند تا رئیس و عوامل مربوطه تشویق شوند او می گفت می توانند دروس را یک شفت کنند ولی به علت اینکه مبادا دریافتی رئیس و مرئوس کم شود قبول نمی کندد
به تحصیل از راه دور هم اشاره کرد که اصلا" محصل ثبت نام کننده به محل, مراجعه نمی کند ولی با نمرات بالا قبول و مدرک دریافت می کند خلاصه در پایان گپ فرهنگی از دوستمان سئوال کردیم که وقتی خانم و شما سر کلاس میروید چه کسی بچه های کوچولو را حضانت می کند ایشان گفت که من بیشتر از خانم در خانه مانده و نگهداری را به عهده دارم
وی از بالا بودن هوش محصلین منطقه خبر داده و تاسف می خوردند که حیف که اهمیتی داده نمشود و عمر دانش آموز و معلم جملگی به هدر می رود
و در پایان به وجود بی همتای حاجی دعا کرده و سلامتی ایشان را از درگاه خداوند دانش آموزانی که حقوقشان غارت می شود مسئلت داشتند
لازم است ذکر کنم که چهل سال پیش, از اهر بازرسینی می آمدند و از درس و مشق بازدید می نمودند و موقع رفتن به دیارشان با هدایا و تحفه ها از منطقه خداحافظی میکردند البته با پای پیاده و یا با استر و اسب این بازدید ها صورت می گرفت نتایجی هم به طرفین داشت الان نمی دانم با این همه امکانات چرا نظارت انجام نمی شود و وضعیت درس و مشق بهتر از گذشته نمی گردد

Wednesday, February 18, 2009

یاشاییش

چوخ زاماندی کی هر سوزوموز سیاست و پولیتیک اولوب ائله اوشاقا ده دئیسن چکیل اویانا اونی پولیتیک بیلیب و آغر جاواب قایتریر . نه اولار کی بیر بیریمیزله آیدین و شففاف اولاق و یاشاییشیمیزی هر بیر یالان ،پالانا قاتمییق. دونیا نه بوگون یارانوب و نه بوگونده ائله باتاجاق .هر یئنیشین یوخوشی وار و هر گئجه نین گوندوزی. نقدر چالیشیرم کی گئچن کی صداقتلری بیرده گورم مومکون اولابیلمیر صداقتلر قالیب چایون اوتایوندا و بیز قالموشوق چایین بوتایینده
ایندی کی ارتباطلر و ایلیشیگلر چوخالیب آمما آیرلیقلرده ائله چوخالیب و اینسانا امکان وئرمیر کی اوزی ایستدیقی کیمین یاشاسین و اورگی سئودیقی کیمین سئوسین
یاشاییش بیر سویوق اوجاقا بنزییر کی نقدر ده اونا یاناجاق تونقار وورورسن او آلیشمیر و اونون چیرتیلتی سسی قولاقا یئتمیر و گوستریر کی نه بویده بیز صداقت عالمینن اوزاق توشموشوق
کئچن گونلرین شیرینلیقی هئچ واخ داها تیکرار اولمور و اینسانی اولارا حسرت قویوب و هیجراندا یاشادور
گلین بیر یئره یغیشیب بیرده بیر بیریمیزه مئهربان اولاق بیر بیریمیزی اونوتمییاق و یالان سوزلره گوره آیرولوق سئوداسینه توشمییاق
مگر دونیادا نقدر یاشاییش اولاجاق کی بیز آیرولوقا فیکیرله شیریق
سیاست هر نقدر گوجلوده اولسا بیر گون اوز باشین یییر و هر عصرین اوز حوکمو وار کی نه سنین سوزووه باخیر و نه منیم سوزومه
آمما شئر ، سوز و هونر دونیاسی بیر باشقا عالمدیر کی هر اینسانی گنج ساخلاییب و اورگین شاد و جاوان ساخلار. فیکیری آچیق و اینسانی آییق ائیلر
دوزدو کی دوشونماق اوزی ده باشا بلا دور آمما ادبییات عالمینین دوشونجه سی آیری عالملرله فرقیلیدی
قادیر آلله دن بونی ایستیرم کی بیزی دوشونجه عالمینده دوسلردن آیری سالمسین

Thursday, February 12, 2009

افتتاح شهرستان ورزقان

اهالی شهرستان ورزقان ، آروزهای متعددی در زمینه های توسعه منطقه اشان داشتند که خیلی از آنها بدون تاسیس شهرستان هرگز تحقق نمی یافت چرا که منطقه مذکور همزمان با کرج بخش شده بود و کرج هم که معلوم بود چقدر از همسالی خودش پیشی گرفته و به قله های پیشرفت و توسعه دست یافته بود و هم ا ینکه چقدر از همزاد خودش فاصله گرفته و ملعبه ای برای فرصت طلبان شده بود
وانگهی یکی از دردهای بی درمان منطقه این بود که بارها مورد تجزیه و پراکندگی قرار گرفته و پلی برای بهروزی و ارتقاء سایر مناطق شده و عمق داغ محرومیتش روز به روز و سال به سال عمیقتر و عمیقتر میگردید هر که هم صحبت از تغییر وضعیتش می کرد مردم باور نداشته و بی تفاوت از کنارش می گذشتند چون بعد از انقلاب سه بخش خواجه ، خاروانا، سیه رود ازتجزیه منطقه تشکیل یافته و چندین روستا هم به بخشهای همسایه متصل گشته بود در کنار مردم نشستن همان و باز شدن باب گلایه ها و ناراحتی ها هم همان و هیچ مسئولی هم پاسخگوی صحیح این مطالبات نبوده است و اگر هم پیگیری هایی میشد از روی رفع تکلیف و کسب آرامش مردم بود
تا اینکه انتخابات دوره پنجم با پیروزی اصلاحات در میان دوره ای، فاز و مرحله جدیدی را پیش روی مردم و مسئولین قرار داد تقریبا" مردم کمی باور کردند که شاید به جای تعویض مدیران و آبدارچی ها و غیره اینبار فکری هم به حالشان بکنند و لذا سطح مطالبات مردم و توقعات بجایشان بالاتر گرفت و از مسئولین درخواست خودشان را بجد پیگیری نمودند
اینجانب در دوره پنجم در این رابطه تلاشهای شبانه روزی انجام و به حضور رئیس جمهور وقت آقای هاشمی رفسنجانی رسیده و دستور لازم را به وزارت کشور اخذ و همگام با مردم ، تلاش وافری را انجام دادم و وزیر کشور وقت هم دستور اقدام مساعد را صادر ولی به علت اتمام دوره آقای هاشمی عملا" کاری انجام نگرفت و به قول معروف بازی به وقت اضافی کشیده شد
یادم نمی رود اواخر دوره پنجم بود که مردم پیگیر چرایی امور از بنده و استاندار وقت بودند و بازهم وعده های امیدوار کننده مسئولین انتظار آنان را طولانی تر میکرد
انتخابات دوره ششم برگزار گردید و بنده بازهم و با قاطعیت آرای مردم، انتخاب شدم بعد از پایان انتخابات، سوء تفاهمی هم در شهر ورزقان به وجود آمد که تا مدتی تداوم یافت بنده دیگر فرصت را غنیمت شمرده و از اعتباری که در دوران اصلاحات نسبت به انتخاب مردم شریف بدست آورده بودم استفاده کرده و حلقه پیگیری ها را تنگتر و تنگتر کردم دیدارهای مختلف با کابینه دولت ،هماهنگی با استانداران وقت و نهایتا" دو دیدار موثر با ریاست دولت اصلاحات در این راستا مثمر ثمر واقع گردید و آخرین دیدار با وزیر کشوروقت آقای موسوی لاری تمام کننده بحث طولانی پروسه پیگیری پرونده تاسیس شهرستان ورزقان بود که به اتفاق جمعی از نمایندگان انجام گرفت
لازم به یادآوری است که در این راستا بیش از 50 دیدار موثر ملی و استانی، بیش از 300 فقره پیگیری تلفنی و بیش از 147 فقره مکاتبه مستقیم با مسئولین انجام گرفت تا اینکه این پرونده قطور جهت طی مراحل اداری به کمیسیون مربوطه در هیات دولت ارسال گردید
با توجه به کم رنگ بودن روابط فی مابین در شهر ورزقان من در این مدت تلاشم را صدچندان کرده بودم تا باب آشتی با یک هدیه مناسب و در شان مردم شهرستان باز شود و لذا دوستانی که ارتباط مستقیم با مسئله داشتند و از اوضاع کمی باخبر بودند مرا در این جهت تشویق و یاری می کردند اوضاع پیچیده تر بود از طرفی عده ای از اهالی از این مسئله راضی نبودند و از طرق مختلف هم نمک بر زخمها پاشیده میشد و از طرف دیگر عده ای نیز مسئله را غیرممکن می دانستند و لذا آتشی کاملا" زیر خاکستر بوده ودر منطقه هر آن احتمال ناآرامی می رفت
تابستان 1380 تکلیف شهرستان روشن شده بود ولی کسی جرات اعلامش را نداشت استاندار وقت استان با احتیاط ، جوانب امر را بررسی می کرد و برای تعیین فرماندارش برنامه ریزی مینمود مشکل حالا دو چندان هم شده بود چرا که نام ارسباران که قبل از انقلاب اسلامی برای حذف نام قره داغ به خورد ملت شریف داده شده بود، تنش زا شده و حساسیت را صد چندان کرده بود و همسایگان ما هم شدیدا" معترض بودند بدون اینکه به کنه مسئله پی برده باشند و من هم که اصلا" موافق آن نبودم (لازم به توضیح است که نام مربوطه از طریق استانداری وقت پیشنهاد شده بود) بصورت کتبی از وزارت کشور درخواست تغییر نام ارسباران را داشتم و مسئله هم برای من و مردم خاتمه یافته بود چون که مردم پیگیر شهرستان بودند نه اسم خاص که خوشبختانه با پیگیریهای استانداری و بنده این مشکل هم بعد از افتتاح فرمانداری، حل گردید و نام تاریخی ورزقان با تمامی اعضای خانواده اش و مفاهیم مربوطه اش ،حفظ گردید
جلسات مختلفی با مسئولین ذیربط جهت کسب آمادگی در بین مردم و مسئولین برگزار شد و اولین فرماندار شهرستان ارسباران(نامی که قبل از انقلاب اسلامی برای زدودن کلمه تاریخی قره داغ از دیارمان انتخاب گردیده بود ) یعنی ورزقان به نام صابر اسماعیل اقدم منصوب شد که نظرات مختلفی را هم به دنبال داشت و در مجموع به علت بومی بودن ایشان مورد استقبال عموم قرار گرفت
یواش یواش ما به فکر برنامه ریزی برای افتتاح افتاده و با تنی چند از اهالی منطقه تبادل افکار کرده و حدود یک ماه مانده به روز موعود که در زمستان هم واقع شده بودیم مقرر شد جلسه ای در شهر ورزقان تشکیل و از چگونگی موضوع حضار و به دنبال آن شهروندان عزیز را که بی صبرانه انتظار می کشیدند آگاه سازیم
جلسه ای در منزل آقای هوشنگ نصیرپور تشکیل گردید که اغلب ریش سفیدان و معتمدان شهر و از جمله گلایه مندان هم حضور داشتند ما حدودا" یک سال بود که بعد از انتخابات با اکثر آقایان دیداری نداشتیم من با احتیاط در جمع حضار وارد و به شدت و با صمییت هرچه تمامتر مورد محبت و تشویق آقایان مدعوین قرار گرفتم که برایم بسیار شیرین و خاطره انگیز است وقتی دوستان قطعیت تاسیس شهرستان را شنیدند فرق شعار و عمل را تمیز داده واغلب متاثر شده و صلوات فرستادند و اشک شوق از چشمان آنها جاری شد و همدیگر را در آغوش فشرده و بر اجرای دقیق برنامه های شادی آفرین در روز افتتاح تاکید کردند محبت بیش از حد مردم سرمای استخوان سوز ورزقان را بی اثر کرده بود و شهرستان شدن در واقع هویت ملی اهالی منطقه را بعد از سالیان سال بر خودشان برگردانده بود که بسیار با اهمیت و قابل تامل بود
جلسه ای نیز در استانداری تشکیل و بر آمادگی عام مردم تاکید گردید و این جلسات روز به روز اضافه تر برقرار و بر اهمیت موضوع می افزود اهالی شریف ورزقان زمینی را نیز برای احداث ساختمان فرمانداری در اختیار مسئولین قرار دادند که بسیار اسقبال خوبی شد

روز موعود 11/10/1380

بر اساس آمادگی های قبلی ساعت هفت صبح در یک هوای برفی زمستانی همراه با آقای دکتر سبحان الهی استاندار و دکتر عابدی معاون سیاسی وقت که هر دو در این راستا زحمات زیادی را متحمل شده بودند راهی ورزقان شده و بحثهای زیادی در رابطه با آینده شهرستان داشته و به نزدیکی روستای میرزا علی کندی رسیدیم و ناگاه جاده و منطقه برفی روستا را پر از انسانهای منتظر علاقمند یافتیم که با مفروش کردن راه و مزارع پوشیده از برف با زیراندازهای رنگارنگ، ساعتها منتظر عزیمت هیات بودند برای تکریم اهالی توقف نموده و پیاده شدیم اهالی هیات را چون نگینی در میان گرفته و تاسیس شهرستان را تبریک گفته و احداث پل روستا را از استاندار در خواست کردند و آقای استاندار هم قولی دادند که بعدا" با مشکل مواجه شد ولی ما با دوستان مسئله را حل کردیم بعد از ذبح قربانی گاو راهی ورزقان شدیم که از سه راهی اهر به ورزقان دیگر به علت استقبال پرشور و بیش از حد مردم که از تمامی قشرها حضور داشتند ،از ماشین پیاده شده و در جمع گرم و سبز اهالی به سوی محل مراسم که در ورزشگاه شهر پیش بینی شده بود حرکت کردیم به قدری حضور مردم فشرده بود که امکان حرکت به سهولت انجام نمی شد از روستاهای دور و نزدیک از منطقه خاروانا از شهرهای همجوار و از هر جایی که ممکن شده بود اهالی آمده و جمعشان را سبزتر و گرمتر از آن کرده بودند که کمتر احتمالش می رفت تاقهای مختلف در سطح شهر بسته شده و تزیین یافته بود و اغلب خیابانها را فرش انداخته و چراغانی کرده و مراسم مختلفی را در اقصی نقاط شهر بر پا کرده بودند عاشقان محلی در گروهای مختلف مشغول سرود خوانی بوده و ریش سفیدان و جوانان در دسته های متعدد مشغول مسابقه اسب دوانی شده و نظر حضار را به خودشان جلب کرده بودند خلاصه در همه محلات ،خانه ها ، رستورانها ، قهوه خانه ها، مساجد ،کوچه ها و خیابانها مراسم ویژه دایر شده و مردم را مشغول کرده بودند
با هدایت راهنمایان ازمیان انبوه مردم با سلام و صلوات و از مسیر ویژه به طرف سالن هدایت شدیم علی رغم اینکه بیرون مملو از جمعیت بود داخل سالن هم به اندازه نوک سوزن جای خالی نداشت مسیر تا جایگاه به سختی طی شده و در جمع مردم مشتاق و قدرشناس آرام گرفتیم شعارها پی در پی فضا را می شکافت وآن ناله ای بود که از چندین سال پیش در دلهای مردمان منطقه لانه کرده بود وآنروز به صور مختلف خودنمایی می کرد
مجری برنامه بارها از مردم اجازه شروع برنامه را خواسته بلاخره با تلاوتی چند از آیات قران مجید و سرود کشورمان برنامه ها شروع شد
آن روز برایم هرگز مانندی نخواهد داشت چرا که شادی واقعی مردم را در چهره های همه آنها رویت و لمس می نمودم و آن یک دموکراسی واقعی بود با تشویق جانانه مردم در پشت تریبون قرار گرفتم اشک شوق اجازه صحبتم نمی داد و مردم دوست داشتند که نماینده شان باز هم از شهرستان شدن شهرشان و دیارشان بگوید و من هم چند دقیقه ای وقت آنان را گرفته و خواسته های مردم را بار دیگر به استحضار استاندار و سایر مسئولین رساندم
و بعد اولین فرماندار پشت تریبون قرار گرفت و برمردم صحبت کرد و سپس فرماندار وقت اهر و بعد استاندار در جمع حضار سخنرانی نمودند و از آینده امیدوار کننده منقطه صحبت کردند و مراسم بیاد ماندنی منطقه و در واقع شهرستان ورزقان در آن روز خاتمه یافت اما موقعیت جدید منطقه تازه جا برای خود باز کرده و متولاد شده و در جمع 19 شهرستان استان قرار گرفت و ورزقان به درجه شهرستانی ارتقاء یافت
همه کدورت ها و همه گلایه ها با این اقدام دولت اصلاحات و نظر مثبت شخص آقای خاتمی از بین رفت البته منکر حرکات تازه تر نیستم مردم همدیگر را در آغوش کشیدند و ولادت این مولود ارزشمند را تبریک گفتند و بگذریم که بعضی از همسایه های ما که از شرکای ناتنی ما در منطقه بودند ناراحت شده و مسیرشان را عوض کردند و موضوع را از فرط ناراحتی به مطبوعات کشانده وپرچم ناسازگاری را علم کرده و هنوز هم ارادات ما را، از صمیم قلب پذیرش ندارند البته من محترمشان می شمرم ولی نماینده ورزقان بودم و جز این ،وجدانم را آرام و قانع نمی کرد و حق مردم هم همین بود که سالیان سال نادیده انگاشته شده و مردم مناطق ورزقان و خاروانا را سرگردان و آواره کرده بودند و نتیجتا" غبار محرومیت بر چهره های گولگون و زیباروی مناطق نشسته و سایه انداخته بود که تاسیس شهرستان، چون دستمالی حریری این چهره ها را پاکاند و با نوازشهای بهاری و چون نسیمی ملایم و روح افزا، زلفهای آشفته سرزمین قره داغ را شانه زده و معمای گیسوان به هم ریخته محبوب اهالی را باز گشود و طلسمها شکسته شدند که بگذریم
ما با استاندار راهی سونگون ورزقان(از آن تاریخ) شدیم و آقای استاندار هم راهنمائیهایی را برای دوستان داشتند در همان مسافرت سنگ بنای آموزشکده صنعتی سهند ورزقان گذاشته شد و بعدا" ببار نشست ما از سونگون برگشته و شهرستان ورزقان را به مقصد تبریز ترک گفتیم ولی شهرستان این مهمان تازه وارد با ورزقانی ها هم آغوش شد و او برای درمان دردهای مردم آمده بود و باید هم در آنجا می ماند
این روز،دیگر در تاریخ ورزقان تکرار نخواهد شد بدین خاطر هم خیلی برای ما عزیز و بزرگوار است ایکاش همه ساله سالگرد این روز بزرگ گرفته شود و نسل به نسل و سینه به سینه تاریخچه پر فراز و نشیب آن منتقل گردد آلان بخشی از دردهای بسیار مزمن منطقه درمان شده و این یعنی بازگشت عظمت والای شهرستان ورزقان به خودش
مزایایی چند از شهرستان شدن ورزقان
1- استقلال بودجه ریزی
2- استقلال ادارات و نهادها
3- تثبیت و رونق بخشیدن به منابع اقتصادی در منطقه از جمله معدن بزرگ مس سونگون
4- استقلال فرهنگی و هویتی
5- تاسیس مراکز آموزش عالی
6- ...شروع مطالعات و اقدامات زیربنایی از جمله سدها و راهها و
7- برقراری ارتباط مستقیم اداری ،سیاسی با مراکز استان و کشور
8- شروع مبارزه جدی با محرومیت زدایی
9- تاسیس مراکز مختلف خدماتی ،رفاهی و بهداشتی

اینک چندین سال از آن روزگار سپری شده است ولی هنوز هم شیرینی مراسم مذکور و شادیهای مردم هرگز از خاطره ها پاک نشده و فراموش نخواهد شد افسوس که گذشتگان با آرزوهای خود در خاک سرد و بی عاطفه آرمیدند و ایکاش سر از خاک بر می داشتند و این روزهای منطقه را رویت می کردند که هم جای آنها خالی است و هم جای شهدا
در این قسمت از مطلب بر خود وظیفه می دانم که از همه دست اندرکاران از جمله مجموعه دولت اصلاحات و روحانیت آگاه و فعال و همه اقشار مختلف منطقه که در پیگیریها ,اینجانب را یاری کردند تشکر و قدردانی نموده و تاسیس شهرستان ورزقان را بر ارواح پاک شهدای منطقه و بزرگان تاریخ ساز و علمای اعلام سابق از جمله ستارخان و علامه جعفری و ... تقدیم نمایم
و خاضعانه از مسئولان درخواست کنم که ورزقان را آنطور که در شاءنش هست مورد عنایت قرار دهند واقعا" به سادگی و سهولت به این مرحله نرسیده است بلکه هزاران نفر ساعت از بهترین اوقات مردم و مدیران کشور در دولت اصلاحات ،صرف این موضوع شده است و مردم باید روز به روز اثرات این ارتقاء را لمس کرده و برای ماندن در وطنشان برنامه داشته و به آینده امیدوارتر باشند

Friday, February 6, 2009

سی امین سالگرد انقلاب اسلامی

امسال نیز مثل سی سال گذشته با فراز و نشیبهای مختلف سپری گردید و همه دوستان انقلاب اسلامی را برای تکریم آن وا داشت من نیز به نوبه خودم سی امین سالگشت این نهضت بزرگ را بر همه مردم ایران تبریک و تهنیت عرض کرده و یاد روزهای پر تب و تاب بدو انقلاب را گرامی می دارم