Tuesday, February 20, 2007

انتصابات فراقانوني

دوستي ميگفت كه در يكي از كشورهاي جهان سومي دوستي داشته كه در انتخابات مجلس مليشان رئيس ستادي داشته كه به وسيله آن بيشترين كمك به او شده و تقريبا" مديون وي بوده است از طرف ديگر گويا داماد ايشان به وي راي نداده بود وي (داماد رئيس ستاد ) در يكي از ادارات با خانمش ( دختر رئيس ستاد) مشغول بوده كه رئيس آن اداره همان رئيس ستاد همان نماينده بوده است بعد از مدتي نماينده انتخاب شده به وسيله همين رئيس اداره به داماد و دختر رئيس ستاد گير داده و آنها را از اداره شان كه گويا وطنشان هم بوده به شهر ديگر انتقال ميدهد و متاسفانه مافوق آن اداره هم صفت ليبراليستي از خود نشان داده و به اين امر رضايت ميدهد ميگفت كه موقع جدائي دختر رئيس اداره از پدرش كه خيلي عاطفي هم بوده اند پدر به دخترش ميگويد كه دخترم خيلي تلاش كردم كه نماينده از شما دست بردارشود ولي نشد مرا ببخش علاج ديگر نداشتم و از شما شرمنده هستم . آن تمام ميشود و داماد و دختر منتقل ميشوند و از آن جالبتر كه همان دوستم اخيرا" به من زنگ زده و گفت كه چندي پيش نماينده نمك نشناس به اداره رئيس ستادش رفته وگفته كه شما هم آماده باشيد به جاي ديگر بايد برويد بيچاره رئيس ستاد به ايشان التماس ميكند كه دوست من الآن من در حال بازنشستگي هستم آبروي من ميرود ولي او قبول نمي كند و وقتي رئيس اداره( رئيس ستاد) به خانه ميرود به خانمش مسئله را ميگويد و هر دو ماتم ميگيرند و متاسفانه بيچاره همان روز سكته كرده و از دنيا ميروديعني ماجرا اينطوري شد كه هم داماد و دختر آن مرحوم از وطن خود آواره ميشوند و هم آن بيچاره به رحمت ايزدي مي پيوندد البته اينگونه مسايل در بعضي از كشورهاي اتحاد جماهيري سابق اتفاق مي افتاد

No comments: